آتینویس
ن وَالْقَلَمِ✍️ قلم یک نویسنده روح اوست که هرباردرجسم یک نفر به نگارش درمیآید وازحال دل اومینویسد #آتوسارازانی #کپیباذکرنام #بیمخاطب #دکلمه #دلنوشته #داستان #رمان پیام👇 https://telegram.me/dar2delbot?start=send_ay0bKeZ
Show more189
Subscribers
No data24 hours
No data7 days
No data30 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
من اگه پاییز بودم، دست آسمون میگرفتم و باهاش خیابونای فرش شده از برگای زرد و نارنجی رو قدم میزدم.
بهش میگفتم، ببین برگارو چطور از عرش به فرش افتادن!
اما این پایان تلخی نیست و شروع یک زیباییه.
همونطور که برگ دوباره سبز میشه و روی شاخهی درخت ساکن میشه، هیچ غمی موندگار نیست و هیچ قلبی تا ابد غمگین نیست.
اما ما گاهی نیاز داریم این غصههارو نشون بدیم و نذاریم تلنبار بشن. غم وقتی کهنه بشه دل کندن ازش سخت میشه.
پس آسمون عزیز!
انقدر از گریه کردن خودداری نکن!
بغضت رو بشکن و گریه کن.
اصلا مگه میشه پاییز باشه و بارون نیاد؟
حداقل بهخاطر دل تنگ ما ببار!
#آتوسارازانی
#پاییز
@tinevis
شرمندهام تابستان!باید اعترافی کنم.
بچهتر که بودم از شنیدن نامت در پوست خود نمیگنجیدم.وقتی خبر آمدنت را میدادند، شور و شوق تمامی وجودم را در بر میگرفت از این که قرار است سه ماه بدون دغدغهی مشق و امتحان، تا ظهر بخوابم و بعد ازظهر ها با دوستانم بازی کنم. همین که غروب سی و یک ام، شهریور میرسید، وداعی سخت با تو میکردم و به امید دیدارت در سال بعد، نه ماه تحصیلی رامیگذراندم.
اما هر چه به تعداد تابستان های گذشته اضافهتر شد، شوق و اشتیاق من هم از آمدنت کمتر شد.
آخر دیگر، من آن دختر بچه نیستم که به اشتیاق بازی و فرار از درس و مشق منتظرت باشم.
خودمانیتر بگویم، حال دلم با تو خوب نمیشود.
من دختر از تبار زمستانم، زادهی دی ماه.نه تاب گرمای سوزانت را دارم و نه حوصله ی روز های طولانیات را.تقصیر تو نیست که محبتت زیاد است و ما را میسوزاند. مقصر ما آدم هاییم جنبهی مهربانی فراوان را نداریم.چنگ سوزناک سرما را به گرمای محبت تو ترجیح میدهیم.
من عاشق خیس شدن کفش هایم زیر باران، پر شدن گوش هایم از خش خش برگ ها، پناه بردن دستان سردم به جیب های پالتوام هستم.
به قلم آتوسا رازانی
🎙نگار نصراله زاده
8.90 KB
#پاییز #اومده #پی #نامردی
🍁خش خش برگهای زرد و نارنجی زیر پای عابران، خبر از آمدن فصلی میدهد که آسمانش همچون دل عاشقی در فراق یار میگرید.
کوچههای خیس خورده از نم نم باران، برگهای ریزان، نسیم خنک، بوی خاک باران خورده، همراه با غرش آسمان؛ همه اینها، آیا کافی نیست برای عاشقی که در فراق یارش شبهای طولانی پاییز را در کوچه پس کوچههای شهر قدم میزند؟
🍂🍁آیا هر برگ خشکی که به دور خود میرقصد و برای زمین دلبری میکند او را به یاد دلبریهای معشوقش نمیاندازد؟
سیاهی دل آسمان حکایت از سیاهی دل اوست.
🌧ابرهای گرفته همان بغضهای اوست که گاهی تبدیل به نمنم قطرههای باران میشوند و امان از آن لحظهای که آسمان بگرید.
#آتوسارازانی
😌میدونستید این متن رو خیلی دوست دارم چون این اولین نوشتهای بود که من پاییز چند سال پیش نوشتم و استارت دلنوشته نویسی من بعد از کلی داستاننویسی شد.
@tinevis
🖊بانو آتوسا رازانی
🎙نگار نصراله زاده
5.36 KB
01:19
Video unavailableShow in Telegram
آقاجان!
ما نه بچه محل شما هستیم نه شیعه خوبی که به آن دلخوش باشیم. اما آقاجان قلب ما خوب محب است خوب در عشق شما عاشق است.
دستهایمان خالی است اما دلمان پر از دلتنگی است.
کیلومترها فاصله از جسم ما تا حرم است اما نیست فاصلهای از روح ما تا حرم!
میگویند خشکسالی است اما چشمان دلتنگ ما یک لحظه بدون بارش نیست.
آقای مهربانیها! شما که ضامن آهو میشوید، ضامن دلتنگ ما هم بشوید و به سیاهیش نظر کنید.
ما را از ظلمات دلتنگی به فروغ حرمتان دعوت کنید.
دلمان تنگ نگاه پرمهرتان و گره به پنجره فولادتان است.
آقاجان! امام رضا جانم! نگاهتان را از قلبهای ما دریغ نکن.
یاامام رضا❤️
✍️#آتوسارازانی
🎙️#نرگسامیری
@tinevis
10.06 MB
پاییز، چون عاشقی نازک نارنجی است که با یک خم به ابرو آوردن یار، لبانش میلرزد و اشک در چشمانش حلقه میزد.
به محض دلتنگیاش برای یار، در گوشهای کز میکند و نالههایش را راهی آسمان میکند.
اینهمه دلگرفتگی و آسمان اشکی، تقصیر پاییز نیست؛ مقصر دل بدون طاقت اوست که زود میرنجد و او را پریشان میکند.
پاییز نماد آدمهای دلنازک است؛ به ما یادآوری میکند که هوای دلشان را بیشتر داشته باشیم؛ مبادا با رفتارمان آزرده خاطرشان کنیم.
#آتوسارازانی
#پاییز
@tinevis
Choose a Different Plan
Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.