مَـ🦋ـشـوقِشـیـطان!
"اگرشیطان هم تورا میدید؛ چشمانت را میبوسید و توبه میکرد." -ژانر: معمایی، تابوشکنی🔥، جنایی، گی🏳️🌈، عاشقانه🔞 -نویسنده: تینا -پارت گذاری: یکروز در میون. خرید فایل کامل رمان: https://t.me/c/1433758902/28208
Show more7 374
Subscribers
-2024 hours
-1997 days
+21330 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
Repost from تبادل (اکانت بزرگه)💖
من یه پسر تنها بودم، خانوادهای نداشتم و تو سن کم تونستم هکر یه گنگ بزرگ تو کره جنوبی بشم. هکری که به هر سیستمی میتونست نفوذ کنه. ولی اون مرد فرق داشت. مافیای دورگه کرهای-آمریکایی که تونست من و پیدا کنه و من رو به عمارتش ببره.
بهش میگفتن پرنس یخی، از دید مردم اون یه مدل معروف و جهانی بود و تو دنیای تاریک؟
وارث بزرگترین باند اسلحه...
و من پسری بودم که توجه اون رو جلب کرد و شدم سکس پارتنرش.
ولی این وسط اونی که سود میبرد من بودم!!
چون اون بود که به من نیاز داشت💦🔥
https://t.me/+9s2m4J8hDBYwMGY0
#گی #اکشن. #هیجانی. #بزرگسال
100
Repost from تبادل (اکانت بزرگه)💖
00:03
Video unavailable
❂پسر کوچولویی که بادیگارد مرد مافیایی شده و بجای مرد با خوردن نوشیدنی که توش تحریک جنسی بود مسموم میشه.💦🔞
⭕️بنر واقعی
مرد با دیدن نگاه خیس و ملتمس پسر زیرش به سمت لبهاش هجوم برد و با گرفتن چونش و چرخوندن #گردنش تو همون حالت شروع به بوسیدنش کرد.
یوهان چشمهاش رو بخاطر حس خوبی که میگرفت بست.
ناله های مردونهای که به گوشش میرسید...
حرکت #انگشتاش رو دیکش...
زبون خیسش که رو زبونش میپیچید..
همه حرکاتش خشن و #حساسن...
تاحالا انقدر تحت سلطه نبود...
_"آه...من...نزدیکممم"
با حس نزدیک بودنش با ناله گفت و یونگ بوسهای زیر #گوشش زد.
_"برام بیا بیبی بادیگارد"
با شنیدن صدای خشدار و ملایم مرد با لرزش شدیدی به #ارگاسم رسید.
_"عاحححح"
https://t.me/+9s2m4J8hDBYwMGY0
https://t.me/+9s2m4J8hDBYwMGY0
animation.gif.mp40.45 KB
1200
با فرو رفتنش از پشت جیغی کشیدم و دست و پا زدم
_کاوان پاره شدم توروخدا یواش جر خوردم
با خنده بیشتر خودشو رومکشید که تا ته روده هام حسش کردم
_هیش جوجه سکسی تقصیره خودته اونقدر لوندی آدم دلش میخاد ک*ص و کونتو یکی کنه
شروع کرد به سفت کمر زدن درحالی که حس میکردم دیواره های واژ*نم کش اومدن
_ک*یرت خیلی کلفته کاوان
https://t.me/+ZZDzVa7FFPkyOGVk
https://t.me/+ZZDzVa7FFPkyOGVk
کاوان مردی که فقط با یه نفر ارضا میشه اونم دختری که..🔞💦
✨صخره سرد✨ غزاله جعفری
﷽ الهی به توکل نام اعظمت غزاله جعفری: درناز (pdf) حاتم(آنلاین) مجنونی برای لیلی لینک پیام ناشناس
https://t.me/HarfinoBot?start=52ad12b09569713اینستاگرام: Instagram.com/__ghazaleh_jafari
1700
Photo unavailable
نمیدونم توهم از این کارتون inside out خوشت اومده یانه اما والیپیر منو دوستام اینجوری ست شده:))))میپرسی از کجا اوردی؟
خب معلومه از اینجا:
@wallpaper
16900
Repost from تبادل (اکانت بزرگه)💖
قلدر مدرسه میخواست باهاش رل بزنم ولی تایپ شخصیتیم نبود.. چون ردش کردم شروع کرد به آزار و شکنجه هرروزم و مدرسه رو برام زهرمار کرد تا اینکه اون اومد!
پسری که هیچکس بهش زور نمیگفت ولی اونم به کسی زور نمیگفت، پسری که نه توسری خور و نه قلدر..
یه روز منو از دست قلدر مدرسه نجات داد و از اون روز.. تبدیل شد به کراشم!💦🔥
https://t.me/+1rkeXtLC23UzNjlk
https://t.me/+1rkeXtLC23UzNjlk
#گیلاو #عاشقانه #اجتماعی #مدرسهای 💦🏳🌈
10900
#part8
خوابیده بودم که با حس خیسی ک.صم چشم هام رو باز کردم و نگاهم به برادرشوهرم افتاد که داشت ک..صم رو لیس میزد چشم هام گرد شد و همین که خواستم شوهرم رو که کنارم خوابیده بود صدا بزنم دستشو جلوی دهنم گذاشت
_هیس حرف بزنی برا خودت بعد میشه داداشم که حرفایه تو رو باور نمیکنه
ترسیده دستمو جلوی دهنم گذاشتم که لیس دیگه ایی به ک..صم زدو..
https://t.me/+E_mQz50V2BE2MDlk
وقتی خوابه برادرشوهرش ک..صش رو میخوره💦
میم.موسوی(راحیل) | رمان آریِل
رمان های من: طلوع بی نشان (تمام شده) غوطه در مه (تمام شده) آریِل (در حال نگارش)
20800
Choose a Different Plan
Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.