محفل رمان

آمین پسره زبون درازی که گیر شهریار روانی میوفته ولی با دیوونه بازیاش جوری اغواش می کنه که حتی براش آدم می کشه🔞❌❌❌ https://t.me/+Rpyj4MlUrr00Njhk

یه لیتل بوی که اشتباهی کل سرمایه دو تا مستر مافیا رو به باد میده حالا اونا پسر کوچولو رو پیدا کردن و برده ش میکنن...💦🔞 لیام کیـ.ـر کلفت و کینگ سایزش رو یه ضرب وارد سوراخم میکنه و گیره های کوچیک رو به نیپل هام میزنه از درد لبامو گاز میگیرم و کمرمو روی تخت میکوبم که سیلی های آدرین روی کو.ن سفیدم میشینه و انگشتشو کنار آلت لیام واردم میکنه و توی سوراخ داغم ضربه میزنن _سوراخ هر.زه ت داره انگشتای منو و کیـ.ـر لیام رو خورد میکنه حتی هنوزم بیشتر میخواد.میخواد کیـ.ـر جفتمونو ببلعه بعد از حرفش آلتشو روی لبام میکشم و تا ته حلقم میفرسته توی دهنم کمر میزنه و گیره ها رو میکشه _بدو بیا توله با کو.ـنت ار.ضا شو ضربه ای به پروستاتم میزنه که فریادم بلند میشه و ابم با شدت بیرون میپاچه و...💦🔥 #گی https://t.me/+i9yABePxSIxjOTZk https://t.me/+i9yABePxSIxjOTZk #گی💦 #گی🍆 #گی 💦#گی💦

قلدر دبیرستان بعد از سال‌ها پسری که همیشه اذیتش می‌کرد رو توی بار می‌بینه و تو مستی ازش می‌خواد...🔞🔥 _من... دوست دارم سپهر، ان‌قدر سخته... همچین چیزی رو بفهمی؟ مغز کوچیک و... تخمیت هنوز... بزرگ نشده؟ هولش دادم و بی‌تعادل چند قدمی عقب رفت. لعنت بهش! اگه اروند می‌رسید و این احمق مست رو نزدیکم می‌دید به گا می‌رفتم. _هیچ خری عاشق تو نمیشه امیر! دست از سرم بردار نمی‌خوام ببینمت. تلو تلو خورد و نزدیکم شد. درحالی که بین دیوار و خودش گیرم انداخته بود لب هاش رو به گردنم چسبوند و بدنم مورمور شد. لعنت بهش! لعنت بهش که بعد از اون همه آزار و اذیتش تو مدرسه، حتی وقتی ان‌قدر بزرگ شده بودیم بازم ولم نمی‌کرد. _من نفسم وصل توعه لامصب. من جونم رو... به جونت چسبوندم... تا اگه... تا اگه خار رفت تو پاهات بمیرم. دستش رو دور کمرم حلقه کرد و صدای نزدیک شدن پاهایی رو شنیدم. اروند اومده بود! https://t.me/+1rkeXtLC23UzNjlk https://t.me/+1rkeXtLC23UzNjlk

_به چی فکر می‌کنی که وسط پات خیس شده؟ از لای پام نگاهی انداخت که خجالت زده گفتم: _ من؟..هیچی..به هیچی فکر نمیکنم... نوک #قلم_تتو رو تپلم کشید که به خودم لرزیدم: _ داری میلرزی کوچولو... وقتی تحمل نداری چرا میای واسه این کار؟ سرمو پایین انداختم: _ آخه دوست دارم یه تتو #بین_پام داشته باشم... دستمالی از رو میزی برداشت و مایع #لزج بین پامو پاک کرد .با لبخند مرموزی لب زد:_پس باید سوزششم به جون بخری... چشمکی زد : _حالا آماده ای ؟ تتو ارتیست وحشی با انگشتش #ک...ص کوچولوی مشتریشو #گشاد میکنه....🫦🔞❌ https://t.me/+BBMiXiEe4i45YTJk https://t.me/+BBMiXiEe4i45YTJk

_چرا ک.صت وول میخوره؟ چکی به ک.صم زد: _ آروم بگیر تا جوهر رو پوستت بگیره... خجالت زده گفتم: _ببخشید آقا دیگه نمیزارم بیاد... لبخند مرموزی زد و صورتشو نزدیک صورتم آورد: _فکر کردم فقط تو میتونی آب بقیه رو بیاری.. پس خودتم یه فلکه داری... پاتو باز کن جوجه با خجالت پامو باز کردم که مایه لزج تپلم صدایی داد و آرتیست حشری بین پام نشست و... https://t.me/+NTiqvDWlJsQ1N2Y0 https://t.me/+NTiqvDWlJsQ1N2Y0 #فول_هـات 🔥

#گی #part67 آلت سفت شده اش له له می زد برای حس کردن اون سوراخ و داغ و تنگ.  اسپنک محکم و صدا داری روی باسن برجسته و سرخ رنگش زد. _قمبل کن. زود باش پسره ی کو..نی https://t.me/+Rpyj4MlUrr00Njhk ❌❌دوست پسرشو انقدر تحقیر می کنه تا از دستش فراری میشه ولی نمی دونه فرار کردن از دست یه دیوونه ی سادیسمی که نصف عمرشو تو‌تیمارستان گذرونده غیر ممکنه ❌❌

#گی_هات_خشن🏳‍🌈🧨⛓ تجاوز دوتا مافیا به لیتل کوچولو‼️ دارای صحنه هایِ ممنوعه که برایِ هرسنی مناسب نیست💦🔞 آدرین از پشت خودش رو تا ته تو #سوراخم فرو کرده بود و لیام سعی داشت از جلو خودش رو داخلم #جا بده با گریه دستو پا میزدم که نجات پیدا کنم ولی به‌خاطرِ بسته بودن دهن و دستام بی فایده بود. - حالا فهمیدی سزایِ دروغ به ارباب چیه هات بوی؟🔥 با #گریه سری به نشونه آره تکون دادم. همیشه وقتی اره میگفتم انگار که کلمه امن باشه تمومش میکردن ولی این دفعه نه تنها تمومش نکردن بلکه #تلمبه هاشون سریع تر و پرقدرت تر...🔞🔞 https://t.me/+iWOr3JGM7KpiOWY0 https://t.me/+iWOr3JGM7KpiOWY0 ۵ پاک شه 🌞

Sexy stepfather🍑 نزدیکش شدم و لبه های ک.صمو از هم باز کردم که اخم کرد _ک.ص من بهتره یا مامانم؟! اخمش غلیظ تر شد که نزدیکش شدم _ک..ص من تپل و کلوچه اییه اما ماله مامانم شل و افتاده..تازه حامله ام که هست.. دستمو روی آلتش که برخلاف چشم هاش چیز دیگه ایی میگفت و حسابی سیخ شده بود گذاشتم _چرا به جای مامانم منو نمیکنی باباجون؟! همون موقع درباز شد و مامان با شکم بزرگش وارد اتاق شد و با دیدن ما توی اون وضع دستشو روی شکمش گذاشتو جیغ کشید _کیاررررش با دخترممم چیکار میکنی؟؟! https://t.me/+jCNfTYXmVGJmNTlk https://t.me/+jCNfTYXmVGJmNTlk

💦نویسنده‌ی شهوتی❌ تلی برای پول دراوردن داستان های سکسی مینویسه تا این که مشتری پولداری پیدا میکنه. مشتری که شرطش برای پول دادن اینه که سناریوهای تلی رو روی خودش اجرا کنه و... https://t.me/+SkJt23aZg15iMDRk https://t.me/+SkJt23aZg15iMDRk #مخصوص_بزرگسالان