💐💐متن وشعر زیبا💐💐

یجا جناب عطار میگه: اگر گِرد کَسی بسیار گَردی؛ اگر چه بَس عزیزی، خوار گَردی.

تو آمدی و بهشت برین مکه شدی امان آمنه بودی امین مکه شدی گل از جمال تو الهام شاعرانه گرفت محمدی شد و نام تو را بهانه گرفت 💐ولادت حضرت محمد (ص) و امام جعفر صادق (ع) مبارک باد.

🔰طلا برای زنان در حکم دارو است. آنها را گرم کرده و آرام بخش و داروی اعصاب است. چنانچه زنی خیلی گیر بدهد و اذیت کند طلا بپوشد که مغز سرد و تر او گرم شده و حساسیت کم شود. طلا محبت می آورد . به شخصی که ترسیده، طلا بدهید گرمایش بالا میرود. دلیل استفاده نکردن آقایان از طلا آن است که مردها خودشان گرما دارند و چنانچه طلا بپوشند، گرما بالا رفته و سلولهایشان میسوزد. ‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

جناب فیض کاشانی قدس الله روحه الشریف مفسر و محدث عظیم الشان شیعه در تفسیر آیه مبارکه: «آن‌ها نعمت خدا را می‌شناسند؛ سپس آن را انکار می‌کنند و اکثرشان کافرند.» (سوره نحل، آیه ۸۳) می‌نویسد: از امام صادق علیه السلام در تفسیر قمی، روایت کرده: به خدا سوگند، ماییم آن نعمتی که خداوند به بندگانش عطا فرموده، و هرکس رستگار شده است، از راه ما به رستگاری رسیده است. از امام صادق علیه السلام در کافی، از پدرش، از جد بزرگوارش، در مورد آیه یاد شده نقل کرده: وقتی آیه «سرپرست و ولی شما، تنها خدا و پیامبر او و آن‌ها که ایمان آورده‌اند، همان‌ها که نماز را برپا می‌دارند، و در حال رکوع، زکات می‌دهند.» (سوره مائده/ آیه ۵۵) نازل شد، گروهی از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله، در مسجد مدینه گردآمدند و از هم پرسیدند نظرتان در مورد این آیه چیست؟ برخی گفتند: اگر این آیه را انکار کنیم لازمه‌اش آن است که به سایر آیات نیز کافر باشیم، و اگر به این آیه نیز ایمان بیاوریم موجب ذلت ماست که علی بن ابی طالب (علیهما السلام) بر ما تسلط یابد. پس از مشورت گفتند: می‌دانیم محمد راست می‌گوید، ولی ما علی را به ولایت نمی‌توانیم بپذیریم و نمی‌توانیم از علی اطاعت کنیم. آنگاه آیه «آن‌ها نعمت خدا را می‌شناسند؛ سپس آن را انکار می‌کنند و اکثرشان کافرند.» (سوره نحل، آیه ۸۳) یعنی از ولایت علی باخبرند ولی آن را انکار می‌کنند، نازل شد. از امام موسی بن جعفر علیهما السلام در تفسیر عیاشی، نقل شده که در مورد این آیه از آن امام و پرسیده شد. حضرت فرمود: مردم، نعمت خداوند را شناختند ولی آن را انکار کردند. 📚 الاصفی فی تفسیر القرآن، تالیف فیض کاشانی قدس سره، ترجمه فارسی از محمد مسعود عباسی زنجانی، صفحه ۲۷۶، 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 گر محمّد بود ختم انبیاء هست بر خاتم نگین یعنی علی ساقی کوثر امام انس و جان مصطفی را جانشین یعنی علی مخزن اسماء اسرار اله نفس خیر المرسلین یعنی علی بود با سرّ نبوّت روز و شب رازدار و هم‌قرین یعنی علی #شاه_نعمت_الله_ولی #ولادت خاتم‌الانبیا_رحمه_للعالمین_حضرت_مصطفی صلی الله علیه وآله و فرزند بزرگوارش حضرت_امام_صادق_علیه_السلام_که به انتساب نامش مشرفیم_تهنیت🍃🌸

‍ روزگاریست که جانان ، از دلِ ما غافل است ، درد وُ درمان دل است وُ از مداوا غافل است ، رنگ زرد وُ آه سردم بر گواه این دلست ، از غبارِ خاطرم بهر مُصَفّا غافل است لطف او امروز باید ، از پشیمانی چه سود ؟ از دو چشمِ اشکبارم ، از مدارا غافل است ، حالِ شمع بی زبان دارد دلِ بیمار ما ، سوختم از هجر او ، بهر تماشا غافل است ، دامنِ صحرا گرفتم با جنونِ خانه سوز ، از منِ دیوانه ی مجنونِ صحرا غافل است ، طفلِ نا ارام دل ، دیگر نداند صبر چیست ، آن غزال شوخ چشم ، آن قد رعنا غافل است ، توبه ها بشکستم از او ، بهر زلفِ کافرش ، از حدیث مستی وُ از جام وُ مینا غافل است ، ای امید نا امیدان ،  عقده ی دل باز کن ، عشق من از های وهوی صبح فردا غافل است از خزان عمر #راحم باغ دل پژمرده شد ، چون فرو بندم دوچشمم ، چشم بینا غافل است ،

‍ #غافل_است روزگاریست که جانان ، از دلِ ما غافل است ، درد وُ درمان دل است وُ از مداوا غافل است ، رنگ زرد وُ آه سردم بر گواه این دلست ، از غبارِ خاطرم بهر مُصَفّا غافل است لطف او امروز باید ، از پشیمانی چه سود ؟ از دو چشمِ اشکبارم ، از مدارا غافل است ، حالِ شمع بی زبان دارد دلِ بیمار ما ، سوختم از هجر او ، بهر تماشا غافل است ، دامنِ صحرا گرفتم با جنونِ خانه سوز ، از منِ دیوانه ی مجنونِ صحرا غافل است ، طفلِ نا ارام دل ، دیگر نداند صبر چیست ، آن غزال شوخ چشم ، آن قد رعنا غافل است ، توبه ها بشکستم از او ، بهر زلفِ کافرش ، از حدیث مستی وُ از جام وُ مینا غافل است ، ای امید نا امیدان ،  عقده ی دل باز کن ، عشق من از های وهوی صبح فردا غافل است از خزان عمر #راحم باغ دل پژمرده شد ، چون فرو بندم دوچشمم ، چشم بینا غافل است ،

💫ینه کونلوم دارخیب الده قلم من یازرام 💫سنده گوردوم اوزومی گور منی ده سن یازارام 💫منی سنده آیران بیرجه اولوم دور گوزلیم 💫اولورم سندن اوتور هر گون اولومدن یازرام 💫گوزلرین دییر دولانیر سانگی منیم دونیامدا 💫یازرام گوزلرینه دونمه سوزونن یازرام 💫یدی دفعه دولانیم باشوا سونرا یخلیب 💫کعبه عشقه گلیب اوز وطنیمدن یازرام 💫منی دیوانه ائدیب باخ اوزومه گلممیشم 💫سن منی مندن آلیب من سنی سندن یازرام 💫داملا داملا توکولن گوز یاشنی من ایچیرم 💫یاناغیندان سوزولن گولری دن دن یازرام 💫من گوزونن توشورم بلکه یاناغیندا اولم 💫من کیمم من من ائدم سانکی اوزومدن یازرام 💫ارسلانام من یازرام آغلایرام یاریم اوچون 💫قارا گوزدور یاشادان منده گوزونن یازرام

من سکوتم،، نگهم دار، کمی گوشم کن.. قطره‌ای باش و مرا شعله‌ی خاموشم کن.. با دو چشمانِ شب و مست و شراب آلودت.. خیره شو سمتِ نگاه من و مدهوشم کن.. شعر لبهای مرا بر سرِ پیمانه بریز.. لب به روی لب پیمانه‌ی دل، نوشم کن.. اندکی عشق به شعرم بچکان، بعد بخوان.. خط‌به‌خط بر سر هر قافیه بیهوشم کن.. از سرِ شانه‌ی دیوار جدایم کن و بعد.. با دلت در شب باران‌زده همدوشم کن.. قلعه‌ی جان مرا، باز به تسخیر بکش.. در حصار تنت آغشته به آغوشم کن.. آسمان دلت هر وقت زمستانی شد.. بر تن سرد غمت، جامه و تن‌پوشم کن.. آخر قصّه که تو می‌روی و میمیرم.. غم مخور رسم بر این است، کفن‌پوشم کن.. علتِ حالِ پریشان دلم،، یادِ مرا.. به شب و خاطره بسپار و فراموشم کن.. حسینی