کافئین
همهی خاکسترش را باد میبرد، وجودش را جهان از یاد میبرد. http://t.me/HidenChat_Bot?start=1776533443 اینجا فقط شعر وجود دارد: https://t.me/Thereisonlypoetryhere
Show more343
Subscribers
+124 hours
+47 days
+1530 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
تاریکی به والاترین و رعبانگیزترین وجه ممکن مطلق بود. هیچ شیء یا جسمی را تشخیص نمیدادم. حتی اندام خودم را نمیدیدم. هیچ حسی از حضور فیزیکی چیزی در آن محیط تاریک به من القاء نمیشد. در میان خلاء سیاه و عظیمی ایستاده بودم. وجود فیزیکیام به مفهومی ناب تقلیل یافته بود. گوشت و استخوانم ذرهذره محو میشد و وجود مادیام از هم میپاشید. در فضا معلق شده بودم گویی که از کالبد زمینیام رستگار شده بودم و این اجازه از من سلب شده بود تا به جای دیگری بروم یا به زمان و مکان دیگری تعلق یابم. من در خالیِ محضی شناور بودم؛ روی مرز کابوس و واقعیت.
ایستاده بودم اما قادر نبودم قدم از قدم بردارم. احساس میکردم پاها و بازوانم فلج شدهاند. در اعماق اقیانوس بودم. تراکم غلیظی را که از همه سو به من فشار می آورد احساس میکردم؛ سختی غیر قابل شکست... یک تودهی بیکرانِ نرمناشدنی. سکوت محض گوشم را کَر کرده بود. تاریکی مجالی به حضور چیزی جز خودش را نمیداد. ذهنم از واکنش بازمانده و تسلیم محیط پیرامونم شده بود. هر چه بود، نفوذناپذیر بود؛ گویی بر بومی، سیاهی روی سیاهی نقاشی کرده بودند.
برقص برقص، هاروکی موراکامی
موراکامی شروع من با ادبیات ژاپن بود. مهم نیست چقدر کوبو آبه رو بیشتر دوست داشتم و پرستیدم این جهان موراکامی و دیدگاه اون بود که شروع دیوانگی و جنون ادبیات ژاپنی برام بود.
در پاسخ این پیام نوشت:
عشق میکنم یعنی هروقت از موراکامی میذاری (:
یعنی قشنگ زندگیم چند ساله بنده به موراکامی و آثارش
این خیلی دیدگاه جالبیه.
بهم میگه که تو حتما باید اولین اشتباهت رو درست کنی تا بتونی بدون اشتباه ادامه بدی.
Choose a Different Plan
Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.