cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

Vergangenheit 🇩🇪🇷🇸🇰🇵🇯🇵

Da schwur er beim Eisen gar zornig und hart den Feinden zu weisen die deutsche Art. قبل از ورود مطالعه کنید: https://t.me/TarikhDanam23/2011 نازی‌پژوهی: @NS_Weltanschauung هنر و فرهنگ مورد تایید ما: @KuKaaW22 ارتباط: @SiegDesGlaubens

Show more
Advertising posts
713
Subscribers
+524 hours
+117 days
+5230 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

Photo unavailableShow in Telegram
درس امروز 2: تاریخ رو از بسیجی و بسیجی‌مخفی (چپ ایرانی) قبول نکنید چون همیشه دروغ می‌گن.
Show all...
رزمندگان حزبل مثل حضرتعالی پوچگرا، ناکارآمد و شکست‌خورده استند، وگرنه بعد از _به قول خودت_ دهه‌ها جنگ با اسرائیل این‌چنین مضحک ضربه نمی‌خوردند و دستاورد نظامی بالاتری از زدن دوتا مرغداری کسب می‌کردند. ضمنا، مشکل شما جماعت پوچگرا با بدن و به ویژه بدن زن چیه؟
Show all...
برداشت غلط ما از "خودشیفتگی" مطابق با فرهنگ آنلاین لام‌تاکام (و تعداد زیادی از دیکشنری‌های فارسی)، عبارت «خودشیفتگی» یعنی:
(اسم) حالت خود شیفته بودن، حالت عُجب و خویشتن بینی، حالت خودبینی و خوشنودی از کردار و یا شکل ظاهری خویشتن، حالتی روانی که در اثر آن شخص خودشیفته به خویشتن عشق می ورزد و از تفکر دربارۀ خود محظوظ می گردد. معادل های این واژه در زبان انگلیسی «self-love»؛ «extreme vanity» و «narcissism» می باشند.
در عالم سیاست، چپ‌ها از شکل سیاسی این عبارت (Greedy: طماع) برای خطاب قراردادن مخالفان خودشون و کاپیتالیست‌ها استفاده می‌کنند که این قضیه در فلسفۀ چپ‌ها مبنی بر Self Rejection (انکار نفس) و Public Interest (نفع عمومی) ریشه داره که ما در این نوشته کاری بهشون نداریم. اما در عالم غیرسیاسی، به ویژه در روابط اجتماعی، ملت از «خودشیفته» به عنوان دشنام و یا نوعی انتقاد از دیگران بهره می‌برند که به نظرم نه تنها غیرموجه محسوب می‌شه بلکه در اکثر مواقع، یک انتخابِ نامناسب هست. به عنوان مثال، یادمه وقتی یکی از دوستان موسیقی رپ رو نفی کرد و از کلاسیک تجلیل کرد، تعداد دیگری از دوستان صفت «خودشیفته» رو بستن بهش؛ یا وقتی من به توصیفم از «زن ایده‌آلِ من» در کانال پرداختم از طرف یک عده‌ای «خودشیفته» خطاب شدم یا وقتی استادِ دستور نگارش انگلیسی روی نوشتار ما سخت‌گیری می‌کرد، می‌گفتند: «این یارو خیلی خودشیفته است!». همونطور که ملاحظه می‌فرمایید تمام این اتهامات با معنی اصلی «خودشیفته» هیچ ارتباطی ندارند بلکه مدعیان عزیز یا به سواد استاد حسادت می‌کنند، یا نظر بنده رو قبول ندارند یا حرفی به عنوان پاسخ دادن به منتقدان رپ ندارند و موضوع رو به شخص منتقل کردند. بنابراین اگر بهرحال قصد دارید به طرف یک توهینی کرده باشید، می‌تونید از عبارات «بی‌سواد» یا «خودرای» یا «خودخواه» استفاده کنید. در ثانی: حتی اگر «خودشیفتگی» در مورد افراد صدق کنه، دلیلی نمی‌بینم که یک توهین یا انتقاد محسوب بشه. چه دلیلی داره که من به خودم، شخصیتم و توانایی‌هام و طرز فکرم احترام نذارم؟ یا چه اشکالی داره اگر من به یک دستاورد یا یک دارایی ارزشمند افتخار نکنم که مبادا موجبات ناراحتی یک عده که دستاوردی ندارند یا چیزِ ارزشمندی ندارند رو فراهم کنم؟ عدالت یک پدیدۀ شریف و از ملزومات حیات شرافتمندانه بر روی زمین هست و لزوما به برابری منجر نمی‌شه و انسان‌ها هم برابر نیستند.
Show all...
Vergangenheit 🇩🇪🇷🇸🇰🇵🇯🇵

بعضی وقت‌ها باید برتری رو فریاد زد! خصوصا در عرصه روابط مابین انسان‌ها. باید قبول کرد که یک تعدادی از افراد واقعا فراتر از عامۀ مردم فکر و عمل می‌کنند. باید قبول کرد بعضی از انسان‌ها نسبت به جمع برتری دارند. مفهوم "برابری" هرگز وجود نداشته و هرگز هم نباید وجود داشته باشه. اگر به زیست‌شناسی باور دارید پس به ژنتیک معتقدید و اگر به ژنتیک اعتقاد دارید، نمی‌تونید موضوع "انسان برتر" و "ژن مطلوب" رو نادیده بگیرید. هیچ دو انسانی از لحاظ ژنتیکی برابر نیستند پس خیلی منطقی هست که ادعا کنیم هیچ دو انسانی در هوش، استعداد و اندیشه برابر نیستند. همیشه یکی از اونیکی بهتره، حتی اگر این برتری اندک باشه! برای همین مفهومی مثل »دموکراسی« از پیش شکست خورده است چون پایه و اساسِ استدلال بر مبنای همسان‌سازی نظر همۀ افرادِ حاضر در یک جامعه بنیان شده! در حالی که ما می‌دونیم _حداقل در ایران_افراد خیلی کمی هستند که در امر سیاسی یا هر مسئلۀ دیگری برای نظر دادن ذی‌صلاح‌اند. آرمانشهر من هنگامی محقق می‌شه که اجازه بدن برتری افراد بروز پیدا کنه و نمایاندن استعداد و برتری صالحین به عنوان "خودبزرگ‌بینی" یا "خودنمایی" برچسب نخوره. جامعۀ مورد نظر…

بعضی‌ها می‌گن چرا نمیای توی گروه‌ها؟خب عزیزان چون تمام گروه‌های شما (و محتوای کانال‌های شما) این شکلیه که تیک داره توصیف می‌کنه و خودتون هم همینی هستید که در این ویدیو مورد نقد قرار گرفته.
Show all...
01:11
Video unavailableShow in Telegram
درس امروز:
You can read Mein Kampf without agreeing with it! You can read the Communist Manifesto with a critical mind. You can read Mises and Rothbard without having to become an ANCAP. You don't need to live in ignorance!
Show all...
bandicam 2024-09-18 22-05-37-546.mp48.07 MB
بارزترین اصل در جهان شرقی، جوهریت آیین‌های اخلاقی است. اولین تَسلیطِ یَدِ خودکامگی، در این جوهریت مستغرق شده است. تعین‌های آیین‌های اخلاقی در آن جا به مثابه قانون‌ها بیان شده‌اند، لیکن آن‌چنان که، اراده‌ی سوژه‌ای توسط قانون‌ها به مثابه یک قدرت بیرونی، مدیریت می‌گرد، به صورتی که همه‌ی امر درونی، منش و مسلک، وجدان و آزادی صوری غیبت دارد و هر آن جا که قانون‌ها تنها به مثابه شیوه‌ی بیرونی اعمال می‌گردد، آنها به مثابه حق قهری متقرر هستند... به همان ترتیب هنوز امر بیرونی و امر درونی، قانون و نگرش یکی و یکسان است، مذهب و دولت نیز به همان وجه یکی است... آنچه را ما خدا می‌خوانیم، در شرق هنوز به درون آگاه بودن دخول نکرده است، زیرا خدای ما نخست در متعالی شدن به امر فراحس ظاهر می‌گردد و هنگامی که ما اطاعت می‌کنیم، از درون خود بشخصه آن چیزی را اخذ می‌کنیم، که بیرونی انجام می‌دهیم... -گئورگ ویلهلم‌فریدریش هگل: درس‌هایی دربارۀ فلسفۀ تاریخ - بخش نخست: جهان شرقی (مقدمه) - ترجمۀ ابراهیم ملک‌اسماعیلی
Show all...
Photo unavailableShow in Telegram
تمام چیزی که سعی دارم به شما منتقل کنم در این عکس خلاصه می‌شه ولی مایلم با جزئیات و مرحله به مرحله جلو برم و اهمیتی نداره که چه‌قدر طول می‌کشه، یکبار و برای همیشه باید روایت شیادانه‌ای که بعضی از حقه‌بازان، از تاریخِ عقب ماندگی ما و پیشرفت اونا ارائه دادند، با ادله و سند باطل بشه.
Show all...
Photo unavailableShow in Telegram
جناب هگل در گفتارهای فلسفۀ تاریخ خودش یک بخش قابل توجهی رو با عنوان «اساس جغرافیایی تاریخ جهانی» به همین تاثیر طبیعت بر روح (AKA: نژاد) اختصاص داده که بسیار خواندنی و مفیده.
Show all...
چرا تمدن روم و یونان باستان پیش افتاد؟ ریشه‌های تمدن باستان غرب را باید در استفاده از اندیشه‌های یکتای فلسفی یونان و تمام میراث فنی، فکری و هنری سرزمین‌های مدیترانه از کارتاژ، مصر و جوامع شرقی دانست که امپراتوری روم، نه تنها آنها را جذب کرد، بلکه در حفظ و نگهداری آن کوشید. شاید بتوان گفت که دلیل جذب و نگهداری و پرورش این تمدن‌ها، مناسبات بازرگانی و نظام قانونی روم بود؛ نظامی که الهام‌بخش واضعان قوانین اساسی تا انقلاب‌های آمریکا و فرانسه شد. (ویل دورانت، پیشین، ج3.) برخلاف وضعیت طبیعی در ایران، سرزمین ایتالیا بسیار حاصل‌خیز بوده است. اولا سرزمین روم (ایتالیا) در شبه‌جزیرۀ آپه‌نین در دریای آدریاتیک را کوه‌های سخت‌گذر آلپ از سایر قسمت‌های اروپا جدا می‌کرد. بنابراین از تهاجم نیروهای دشمن تقریبا در امان بود. علاوه بر این، از طریق دریا می‌توانست به سرزمین‌های مجاور دست‌یابد و از فرهنگ و تمدن آنها بهره گیرد. در شرق شرایط اقلیمی بسیار متفاوت بود. ساخت شبکه‌های آبیاری، که نیروی اصلی کار را می‌گرفت، پایه و اساس اقتصاد شرق بود. ساخت این شبکه‌های بسیار پر هزینه نیازمند سازمان‌دهی متمرکز و اداری ویژه‌ای بود. این سازمان‌دهی و ادارۀ آن از عهدۀ یک نفر یا گروه‌های کوچک بر نمی‌آمد و می‌بایست قدرت‌های بزرگی چون دولت در آن شرکت و دخالت داشته باشند.
جنگ میان قدرت‌های منطقه‌ای مانند جنگ مادها با سومری‌ها و بابلی‌ها و غلبۀ نهایی مادها بر آنها برای تسخیر کانال‌های آبیاری و عامل ساخت و نگه‌داری آنها، یعنی انسان‌ها بود.
-Max Weber, The Agranian Sociology of Ancient Civilization, trans. R.I.Frank (London: NLB, 1976)orig.1909.
این جنگ‌های پُرهزینه، که برای حفظ و گسترش منافع و قدرت شاهان انجام می‌گرفت، عامل اصلی شکست این تمدن‌ها نیز بود. توده‌ها در هر شرایطی می‌بایست بیگاری می‌دادند، زیرا «زمین، به عنوان ملک شاه در تصرف جوامع اشتراکی بود که در آن کار می‌کردند.»
-آکاژدان و همکاران، پیشین، جلد اول، شرق، ص256. -دکتر کاظم علمداری: چرا ایران عقب ماند و غرب پیش رفت؟ رشد تمدن باستان
Show all...
جادوگری به سبک جمهوری اسلامی به طور کلی، هنگامی که نقدهای وارد بر حکومت‌ها و نظام‌های سیاسی رو مطالعه می‌کنم مضمون اغلب اون‌ها اینطوریه که: «چرا فلان حاکم یا فلان شورا، از بین گزینه‌های مطلوب، فلان گزینۀ نامعقول و یا کم‌کفایت را انتخاب کرد؟» مثلا چرا کایزر ویلهلم به جای شخص با درایتی همچون ولفگانگ کاپ، گزینۀ کمتر شناخته‌شده‌ای به نام بتمان هولویگ رو انتخاب کرد؟ یا چرا پولیت‌بورو به جای تروتسکی، استالین رو انتخاب کرد؟ پرسیدن چنین سوالی برای تحلیل و نقد حکومت‌داریِ جمهوری اسلامی متاسفانه ممکن نیست، بلکه باید پرسید: «دقیقا چه طوری نظام موفق به انتخاب چنین شخصی شد؟!!» مثلا چه طور ابراهیم رئیسی با شش کلاس سواد رئیس قوۀ قضائیه بود و بعد به ریاست جمهوری رسید؟! چه طور پوزیده که حتی توانایی روخوانی از متن فارسی هم نداره، موفق شده که تخصص قلب بگیره؟ چه طور شخصی که عملا به درد چوپانی هم نمی‌خوره تبدیل شده به استاد دانشگاه؟ و... این یارو راست می‌گه، جمهوری اسلامی واقعا یک نمونۀ کم‌نظیر از تحقق آرمان کارل مارکس (به فنا دادن مقولۀ Labour Division) هست و در زمینۀ جهش دادن مادون‌انسان‌ها برای تصاحب بالاترین مشاغلِ انسانی، یه سور زده به تمام دولت‌های مدعی مارکسیسم در جهان.
Show all...
Choose a Different Plan

Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.