زَنجَرِه
«دَر گَندُمزار زَنجَرِه میخوانَد» بیطرف نیستیم و اساس تفکر ما مارکسیسم است. • فلسفه • تاریخ • ادبیات • سیاست • اقتصاد ارتباط: https://telegram.me/BiChatBot?start=sc-1239929-X97jmCN
Show more455
Subscribers
-124 hours
+77 days
+8530 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
شما از جانب روشنفکرانِ بورژوازیِ خشمگین، سرگردان، ناامید، نالان، مرتجع و بزدل در محاصره هستید... اگر میخواهید واقعیت زندگی را ببینید، باید از پایینِ هِرَم نگاه کنید. تنها از محلههای کارگری در یک شهر یا روستا، میتوانید ساختن یک زندگی جدید را مطالعه کنید.
- نامهی لنین به ماکسیم گورکی، ۳۱ ژولای ۱۹۱۹؛ نامههای لنین، ترجمهی الوار قلیوند و اکتای قلیوند.
• زَنجَرِه | @zanjarehh
❤ 7👍 1
«سوسیالیسم اختراع تخیل نیست. بلکه جذب کردن و بعد پیاده کردن تمام آن چیزهایی است که تراستها خلق کردهاند، آن هم به وسیله پیشتازان پرولتاریایی که قدرت را به دست آوردهاند. ما، حزب پرولتاریا، برای کسب توانایی سازماندهی تولید در سطحی عظیم در مسیر تراستها، همانطور که تراستها سازمان داده میشدند، راه دیگری نداریم جز اینکه آن را از متخصصین درجه اول سرمایه داری بیاموزیم».
- لنین؛ چپرویِ کودکانه و ذهنیت خرده بورژوازی
«ما باید کار اقتصادی را از همهی کسانی که میدانند، بدون توجه بهاینکه چه کسی هستند، بیاموزیم. ما باید به آنها بهعنوان معلم احترام بگذاریم و با احترام و وجدان از آنها یاد بگیریم. وقتی نمیدانیم، نباید تظاهر به دانستن کنیم».
- صدر مائو، درباره دیکتاتوری دموکراتیک خلق
• زَنجَرِه | @zanjarehh
👍 5
Photo unavailableShow in Telegram
کاست سرودهای انقلابیِ جبهی ظفار و دو سرود فارسی زیبا و اعلامیهی جنبش ظفار خطاب به سربازان و افسران ایرانی.
• زَنجَرِه | @zanjarehh
❤ 3
«سوسیالیسم، بدون واحد عظیم مهندسیِ سرمایهداریِ متکی به آخرین و جدیدترین کشفیات علوم، غیر قابل تصور است. سوسیالیسم، بدون نقشهی تشکیلاتیِ دولتی که دهها میلیون مردم را با استانداردهای واحد تولید و توزیع تحت کنترل شدید قرار میدهد غیر قابل تصور است. در عین حال، سوسیالیسم بدون اینکه پرولتاریا ادارهکنندهی دولت باشد غیر قابل تصور است.»
- لنین؛ چپ روی کودکانه و ذهنیت خرده بورژوازی
• زَنجَرِه | @zanjarehh
👍 9
• شعری از لو شون؛
شاعر و نویسندهی کمونیست چینی
عادت کردهام شب را تا سپیدهدمان بیدار بمانم
اما، چه یأسآلود، اکنون طرد شدهام
به این زودی موهایی سپید
میان ریشم خودنمایی میکنند
مدام بر این وهمم که میشنوم
در جایی مادری میگرید
باز این شهر، پوشیده از پرچمهای خودکامه است
پیچیده در کفن…
نه! این مرگ قهرمانانهٔ دوستانم را
نمیتوانم در سکوت بر خود هموار کنم
و به قصد آنم که سلاحی در رزم
بر سر دست بگیرمشان
در جستوجوی ابیات خشماگین و کوبندهام
اما تلاشم همچو همیشه بیثمر است
در روزنامه برای شعر جایی نیست
ماه بالا آمده و نور آن
همچون آب بر لباسها جاریست.
لو شون سال ۱۸۸۱ در مرکز بخش ایالت ساحلی چکیانگ چین متولد شد. دانشآموز درسخوان و باهوشی بود و برای تحصیل در رشتهی پزشکی کشورش را ترک کرد و به ژاپن رفت. آنجا بود که جهانبینیاش دگرگون شد، از طب دست کشید و به ادبیات روی آورد. میگفت که پزشکی دیگر برایم اهمیتی ندارد؛ آنقدر مردم کشورم عقبماندهاند که حتی اگر سالم و تندرست هم باشند، باز چیزی بیشتر از قربانی یا تماشاگر نیستند.
به کشورش برگشت و در کنار ادبیات، به سیاست هم پرداخت. در تظاهرات مشهور چهارم ماه مه ۱۹۱۹ در پکن حضور داشت و همراه با دانشجویان و روشنفکران هموطنش، با تصمیم دولت چین برای امضای معاهده ورسای مخالف کرد. معاهدهای که طبق آن قرار بود مناطق تحت اشغال آلمان، به ژاپن واگذار شود.
لو شون زندگی پرفراز و نشیبی داشت و چندبار هم تا یک قدمی مرگ رفت. بیشتر عمرش را در شانگهای زندگی کرد و همانجا هم از دنیا رفت (۱۹۳۶). لو شون این شعری را که باهم خواندیم در غم شماری از نویسندگان چپ که با دستهای بسته تیربازان شده بودند سرود.
مائوتسه دون درمورد لو شون گفته است: «به نظر من، لو شون یک قدیس بزرگ چینی است - قدیس چین مدرن، همانطور که کنفوسیوس قدیس چین کهن بود.»
• زَنجَرِه | @zanjarehh
❤ 6
بگذارید رک بگویم! چپ امروزه به چشمچرانی بدل شده که ترسان و افسونزده، بیکنش و اخته در قبال پدیدههای امروزی، پای نمایش توییترمحور ترامپ نشسته است. با ابراز نومیدی از دیدن عناوین خبرها از یک سو و خندیدن به کمدینهای چپ میانه از سوی دیگر که این عناوین را به دست مایهی طنز بدل کردهاند نمیتوان به جایی رسید. در مواجهه با چهرهی کریه ناسیونالیسم قومی و پوپولیسم دست راستی، چپ چه بسا باید بیاموزد که در زمینهی تودهای که گرفتار این وضعیت شده نباید بینیِ خود را بگیرد و از موضع بالا با آنان رفتار کند. چپ باید از موعظههای پارسانمایانهی خود دست بکشد و نشانهرفتن انگشت بهسوی دیگران را کنار بگذارد. چپ باید از مَرکب اخلاقیاتش پایین بیاید.
بر همین قیاس، باید با «جاهل»، «ابله»، «دهاتی» و غیر نامیدنِ تودههای هوادار راست افراطی مخالفت کرد و این کار را بهعنوان اقدامی نژادپرستانه و جنسیتی محکوم کرد. امروزه چپ نهتنها به طبقه بیتوجه است و آن را کم اهمیت جلوه میدهد، بلکه متأسفانه از جبههی اشتباه در نزاع طبقاتی سر درآورده است. نباید به فرودستانی که در چرخدندههای نظام سرمایهداری و مراکزِ رو به زوالِ صنعت گرفتار آمدهاند از بالا نگاه کرد. بخش زیادی از این تودهی به اصطلاح «ابله»، بهخوبی از گرداب موجود میان نخبگان جهانی (از جمله سیاستمداران هویتمحوری که آنان را رقت انگیز میخوانند) و دیگر کسانی که از «قطار توسعه» جا ماندند آگاهاند. اینکه کسانی با این سطح از آگاهی نیز باز به راست افراطی گرایش دارند برآمده از خودستایی چپ در جهان امروز و بیتوجهیاش به منازعات طبقاتی است.
- آنتاگونیسم؛ هستهی مفقودهی چپ رادیکال، آدریان جانستون؛ پس از دیوار: توهم پایان، ترجمهی کامران برادران
• زَنجَرِه | @zanjarehh
👍 11👎 1
«شیوهٔ تولید زندگی مادی، به طور کلی تعیین کننده فرآیند اجتماعی، سیاسی و فکریست. این آگاهی بشر نیست که هستیشان را تعیین میکند، بلکه برعکس هستی اجتماعی آنهاست که آگاهیشان را تعیین میکند.»
- کارل مارکس؛ گامی در نقد اقتصاد سیاسی؛ ۱۸۵۹
«ما میپذیریم که در سیر عمومی تاریخ بشر، شرایط مادّی تعیین کنندهٔ شرایط فکری و روحی انسان هاست. یعنی هستی اجتماعی تعیین کنندهٔ آگاهی اجتماعیست. اما در عین حال، میپذیریم که-و باید بپذیریم که-واکنش وضع فکری و روحی، و واکنش آگاهی اجتماعی نیز متقابلاً بر هستی اجتماعی اثر میگذارد، و روبنا نیز در پایه اقتصادی اثرگذار است.»
- صدر مائو؛ مجموعه آثار؛ جلد اول؛ ص ۳۰۰-۳۰۱؛ ۱۹۳۷
👍 6
• کمونیسم پایان راه نیست!
«کمونیسم مرحلهی نفیِ نفی است و از این رو برای مرحلهی بعدیِ تکامل تاریخی یک عامل واقعی و ضروری در رهایی و نوسازیِ آدمی است. کمونیسم شکلِ ضروری و اصل پویای آیندهی نزدیک است. اما کمونیسم، خودْ هدف تکامل انسانی یا شکل نهایی جامعهی انسانی نیست.»
- دستنوشته های اقتصادی-فلسفی؛ کارل مارکس
«سوسیالیسم نیز میرا است. چرا که اگر چنین نباشد، کمونیسمی هم در کار نخواهد بود. کمونیسم حداقل برای میلیونها سال تدوام خواهد یافت. من اعتقاد ندارم که در دوران کمونیسم هیچ تغییر کیفی وجود نخواهد داشت و کمونیسم از مراحل تغییرات کیفی گذر نخواهد کرد. من به این باور ندارم کمیت به کیفیت بدل میشود و کیفیت به کمیت. من اعتقاد ندارم که [کمونیسم م] برای میلیونها سال از لحاظ کیفی مطلقاً بدون تغییر باقی خواهد ماند. این از نظر دیالکتیک غیرقابل تصور است. مثلاً این اصل را در نظر بگیرید: از هرکس به اندازه توانش، به هر کس به اندازه نیازش. آیا باور شما این است که طی یک میلیون سال فقط همین یک نوع اقتصاد در کار خواهد بود؟ آیا در این باره فکر کردهاید؟ در این صورت پس چه نیازی به اقتصاددانان بود؟ تنها یک کتاب حلالمسائل کارمان را راه میانداخت و دیالکتیک میمرد!»
- گفتگو درباره مسائل فلسفه؛ مائوتسهدون
• زَنجَرِه | @zanjarehh
👍 8
Choose a Different Plan
Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.