| •دریاچه قو •|
پارت گذاری: | دریاچه قو | 🌌 از شنبه تا پنجشنبه : 1الی 2پارت "ساعت00:00 "💙 پارت اول: t.me/romanlgbtbdsm/263 ارتباط با ما: t.me/AnoSafeBot?start=mp_nk مدیای 🔞: t.me/+ugHThmFwBDwzZjI0
Show more997
Subscribers
No data24 hours
-217 days
-13330 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
اگه اهل بازی های تلگرامی هستین جوین شین حتما 🔥
اگه نیستین هم حمایتش کنین بچمو 🫀
@tgGamesGuide
13800
Repost from گسترده نگاره سومی😍🧿
#هیبریدی_که_نصف_شب_میاد_مامیش_رو_با_اسلیوش_دید_بزنه_که...🙊🔥
#مامی با #اسلیوش به اینجا اومده بودن اما حالا اتاق تاریک بود و هیچ صدایی نمیومد.
ترسیده خواستم برگردم که برق ها روشن شدن.
#مامی نیشخند ترسناکی زد و گفت:
+مامی رو گم کردی یا راهت رو روباه کوچولو؟
ترسیده عقب رفتم.
+میخو.. استم بهتون شب بخ..یر بگم.🥺
#مامی خندید و جلو اومد، وسیله ای که تو دستش بود رو بالا آورد و گفت: باید با یه روباه فضول و دروغگو که اومده مامیش رو دید بزنه چیکار کنم آرورا؟ 👀⁉️
با #اسپنک.ر چونه ام رو بالا آورد و بالحن ترسناکی گفت:
+دارلینگ! شب بخیر گفتنت رو به تاخیر میندازیم. چون قراره با وسیله ی جدیدی که خریدم #تنبیه_ت کنم!💯💦🙀
https://t.me/+BaUPOiP86mU3YWQ0
1400
Repost from گسترده نگاره سومی😍🧿
00:18
Video unavailable
مـامی جذابی که یه هـیبرید روباه رو به فرزند خواندگی و هرشب بـهشت خیسش رو.... 🫦🥂
اروم لای بهشت*ش رو باز کردم و دستی به دم سفیدش کشیدم. 🔥
بخاطر تحریک شدنش دم و گوش هاش مدام تکون میخوردن.
+مامی اونجام یه طوری شده... 🥹
بـهشت #صورتیش حسابی خـیس بود و بهم چشمک میزد، دلم میخواست همینجا با انگشت های کشیده ام رو تو #سوراخش فرو کنم.
سی.نه های کوچیکش رو تو دستم گرفتم و فشار دادم که نا.له اش بلند شد و لبش رو گاز گرفت. 💯
_میخوای مامی بهشت خیــ💦ـست رو بخوره تا خوب شی روباه کوچولوی من...🔥🙈
https://t.me/+BaUPOiP86mU3YWQ0
https://t.me/+BaUPOiP86mU3YWQ0
1.42 MB
1500
Repost from گسترده نگاره سومی😍🧿
با اومدن اردلان و اردوان سمتم درحالی که آلتاشون از شلوار بیرون بود تسلیم شده زانو زدم که اردوان تو دهنم رفت و آهی از لذت کشید
_اوووف لعنتی تو فقط به درد سوراخ بودن میخوری ...اردلان بیا پرش کن این حیوونو...
با فرو رفتن کلفتشاز عقب با درد جلو رفتم که بیشتر تو دهنم رفت
_آخ سوختم یکم یواش خیلی درد داره...
پس گردنی تحقیر آمیزی خوردم
_دهنتو ببند ک.ونی وظیفتو درست انجام بده
https://t.me/+dsGf3W2MzJc3NDRk
https://t.me/+dsGf3W2MzJc3NDRk
رهام پسری که مجبور میشه برده ی برادرهای زنش بشه و اونا هر وقت که بخوان باید شلوارشو براشون پایین بده و...💦
1500
Repost from گسترده نگاره سومی😍🧿
00:11
Video unavailable
_هیش الکی تقلا نکن دهنتو باز کن شیرینش کنم
با درد دهنمو باز کردم که ارباب اردوان تا ته کرد تو حلقم و از بالا نگاه تحقیر آمیزی بهم کرد و تفی رو چشم راستم انداخت
_بخورش ..صبحونه مقویه امروزته
اونقدر تو دهنم عقب و جلو کرد که زبونم سر شده بود
تف دیگه ای تو صورتم انداخت و پشتم رفت
_خوب حالت بگیر کو*نی میخوام امروز اونقدر بک*نمت که مثل حیوون زوزه بکشی
عسلی سر آل*ت کلفتش مالید و با یه ضرب داخلم کرد که با درد آهی کشیدم و خواستم جلو برم که ماهرانه روم دراز کشید و قفلم کرد آروم و باتمسخر زیر گوشم لب زد
_عسل زدم بهش که کونی خودمون بشی
با رفتن ال*ت اردلان هم تو دهنم جوابی نتونستم بدم دیگه ....
https://t.me/+dsGf3W2MzJc3NDRk
https://t.me/+dsGf3W2MzJc3NDRk
رهام پسریکه مجبور میشه برده ی برادرهای زنش بشه و هر شب راضیشون کنه....😳♨️
1.12 MB
600
Repost from 🐇گسترده نگاره( دومی)🐣
00:03
Video unavailable
نوک صورتی پستون هامو تو دهن داغ دوست داداشم هل دادم که از خواب پرید و متعجب نگاهم کرد
- میخوام مثل نینی ها بهت شیر بدم گرشا جون خوب میکش بزن
حرصی گازی از نوک تپل سینه هام گرفت که جیغم در اومد و شورتمو تو پام جر داد
- میخاری عروسک؟!!
حالا که میخوای بهم شیر بدی بجای پستون هات از ناز آبدارت بهم شیر بده
خجالت زده خودمو عقب کشیدم که سرشو لایه پام برد و زبون داغشو روی کلوچم کشید که خیس شد
- جوووون......زودباش از نازت بهم شیر بده هورنی گرل💦🍓
https://t.me/+erF6IVKXJ9JmNDc0
https://t.me/+erF6IVKXJ9JmNDc0
animation.gif.mp40.32 KB
1300
Repost from گسترده نگاره سومی😍🧿
#خواهران_حشری🔥💦
#پارت_1🔥
_ بهشت خواهرت صورتی تره.
با عشوه دستمو روی آلتِ بزرگش کشیدم.
_ یعنی مال منو نمیپسندی شیخ؟
با چشمایی خمار به خواهرم نازنین که مشغول بازی با خایه هاش بود نگاه کرد.دستی روی سرش کشید.
_ ناز تو سیاهه؛ معلومه که نه!
جاتونو عوض کنید.
سری به نشونه تایید تکون دادم و بی میل از جاش بلند شدم.
اینکه نازت رو بخورن لذت بخش تره تا اینکه یه کلفت تو دهنت باشه!
نازنین تویِ بغلش و من بین پاهاش نشستم.
شیخ یکی از میمیهایِ نازی رو به دندون کشید و با دستش مشغول بازی با اون یکی سینهش شد.
برام عجیب بود چرا مشکلی با اینکه منو نازی خواهریم نداره!
اکثر اعرابی که میومدن تریسام من و نازی رو حروم میدونستن؛ اونایی که قبول میکردنم اینقدر راحت برخورد نمیکردن..
سعی کردم به این چیزا توجه نکنم؛ آلتشو دستم گرفتم و مشغول مالیدن خایه هاش شدم.
نازی آهی از لذت خوردن سینه هاش کشید.
- اههه...
نازی کم پیش میومد سینه هاشو بخورن!
چون من بزرگتر بودم اکثر شیخا با من میخوابیدن!
https://t.me/+IzrXJSWBIio2MWQ0
https://t.me/+IzrXJSWBIio2MWQ0
700
Repost from گسترده نگاره سومی😍🧿
- 69 رویِ تخت بخوابید دخترا
به اطاعت از حرف شیخ 69 روی تخت دراز کشیدیم
کص نازی جلویِ دهن من و کص من جلویِ دهن نازی بود
نگاه خیره شیخ رویِ بدنای لختمون بود
- عالیه! حالا کص همو بخورید.🔥
- اما شیخ من و نازی خواهریم اینکار...
- مگه وقتی التماس کردین از فاحشه خونه بخرمتون براتون خواهر بودنتون مهم بود که الان هست؟
با شنیدن این حرف سرمو تو کص نازی فرو کردم و مشغول لیس زدن چوچولِ صورتیش شدم🔞
https://t.me/+IzrXJSWBIio2MWQ0
https://t.me/+IzrXJSWBIio2MWQ0
دوتا خواهرو مجبور میکنه باهم 69 بزنن🔥
1200
Repost from گسترده نگاره سومی😍🧿
#خواهران_حشری🔥💦
#پارت_1🔥
_ بهشت خواهرت صورتی تره.
با عشوه دستمو روی آلتِ بزرگش کشیدم.
_ یعنی مال منو نمیپسندی شیخ؟
با چشمایی خمار به خواهرم نازنین که مشغول بازی با خایه هاش بود نگاه کرد.دستی روی سرش کشید.
_ ناز تو سیاهه؛ معلومه که نه!
جاتونو عوض کنید.
سری به نشونه تایید تکون دادم و بی میل از جاش بلند شدم.
اینکه نازت رو بخورن لذت بخش تره تا اینکه یه کلفت تو دهنت باشه!
نازنین تویِ بغلش و من بین پاهاش نشستم.
شیخ یکی از میمیهایِ نازی رو به دندون کشید و با دستش مشغول بازی با اون یکی سینهش شد.
برام عجیب بود چرا مشکلی با اینکه منو نازی خواهریم نداره!
اکثر اعرابی که میومدن تریسام من و نازی رو حروم میدونستن؛ اونایی که قبول میکردنم اینقدر راحت برخورد نمیکردن..
سعی کردم به این چیزا توجه نکنم؛ آلتشو دستم گرفتم و مشغول مالیدن خایه هاش شدم.
نازی آهی از لذت خوردن سینه هاش کشید.
- اههه...
نازی کم پیش میومد سینه هاشو بخورن!
چون من بزرگتر بودم اکثر شیخا با من میخوابیدن!
https://t.me/+IzrXJSWBIio2MWQ0
https://t.me/+IzrXJSWBIio2MWQ0
1100
Repost from گسترده نگاره سومی😍🧿
#عـاشـقـانـه💞
#لـزبـيـن_لـاو🫂🏳️🌈
#فـول_صـحـنـه🥵🔥
#مـامـى_لـيـتـل_گـرل👠💄
داستان عاشقانه ى ما💝🌈
نه ددى مافيايى داره و نه ددى پولدارى🫠🤌🏻
اينجا تاپ رمانمون يه مامى بشدت جذاب سكسيه اما اون برخلاف هر رمانى دختريه كه توى سختى بزرگ شده و روى پاهاى خودش ايستاده!😈🔞
اون عاشق هم اتاقيش كه يه دختر بود شد!يه ليتل گرل بامزه و دوست داشتنى🧸🎀
ولى عشق بين اون دوتا ممنوعه بود چون همجنسگرايى تو ايران ممنوع بود😱‼️
🔗 https://t.me/+-ReAlJUHh0xjODE0
🔗 https://t.me/+-ReAlJUHh0xjODE0
اين اتفاقات رمان نيست بلكه بر اساس واقعيته! زندگينامه ى پگاه و پناه دو دختر ايرانى كه بخاطر عشقشون داشتن عذاب ميكشيدن🤤💦
2100
Choose a Different Plan
Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.