cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

🔞مـعـشـوقـه مـافـیـا😈

﷽ وقتی #مقاومت میکنی من بیشتر #وحشی میشم😈 به قلم نرگس❤️‍🔥 https://t.me/joinchat/gPANijWn9C1hYmRk چنل محافظ، حتما جوین شید👆🏻 کپی ممنوع🚫

Show more
Advertising posts
1 750
Subscribers
-1124 hours
-427 days
-1730 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

♥️🕊♥️🕊♥️ 🕊♥️🕊♥️ ♥️🕊♥️ 🕊♥️ ♥️ #مـعـشـوقـه_مـافـیـا #پارت_269 دستم رو از پهلو هاش سر دادم و به بهشتش رسوندم و چو*چولش رو میون انگشت هام گرفتم. چون نمیخواستم فقط درد بکشه شروع کردم به مالیدن بهشتش، همزمان با تلمبه زدنم. از صدای آه و ناله نرگس معلوم بود که کم کم داره لذت هم میبره. _آه لعنتی دارم میمیرم. خم شدم و درحالی که بوسه‌ایی بین خط سینه  هاش میزدم گفتم. +بگو... بهم بگو دوست داری ار*ضات کنم. نرگس خودش رو کشید بالا و چنگی لای موهام زد و با صدایی که کمی میلرزید گفت. _دیوونه‌ام کردی. ار*ضام کن. با شنیدن حرفش حرکت دستم روی بهشتش بیشتر کردم جوری که نرگس از لذت به خودش پیچید. با فشار ریزی که به بهشتش آوردم زیر بدنم لرزید و ار*ضا شد. لبخندی‌ از سر رضایت زدم و به بدن بی جون نرگس چشم دوختم. منم با دیدن ار*ضا شدن نرگس ح*شری تر شدم و شدت تلمبه هام رو داخل باسنش بیشتر کردم. سوراخش فوث العاده تنگ و داغ بود جوری که منی که دیر ار*ضا میشدم رو به مرز جنون رسونده بود. احساس میکردم تمام تنم و این اتاق رو بوی شهوت گرفته و بدنم از این همه تحرک عرق کرده بود. مردونگیم رو ازش بیرون کشیدم دوباره یک ضرب واردش کردم که نرگس آه بلندی کشید. انگار دیگه به آلت*م عادت کرده بود. چندتا ضربه محکم دیگه داخلش زدم و بعد با کشیدن آه غلیظی منم داخلش ار*ضا شدم. این دختر انقدر خوب بود که تمام شیره وجودم رو کشیده بود. مردونگیم‌ رو ازش بیرون کشیدم و بعد کنار نرگس‌ روی تخت خوابیدم. چشم هاش بسته بود ولی نفس نفس میزد. حق داشت. هرکسی زیر من دوام نمی آورد. البته منم با نرگس خیلی با ملایمت رفتار کردم. یکم که حالم سر جاش اومد روی تخت نیم خیز شدم و بعد از انداختن پتو روی جفتمون دوباره دراز کشیدم. دست هام رو دور بدن برهنه نرگس حلقه کردم و کشیدمش سمت خودم طوری که کامل توی آغوشم جا شد. بوسه ریزی پشت گوشش زدم و بعد زمزمه کردم. +عالی بودی. با همون چشم های بسته حس کردم نرگس لبخند کوچیکی زد. . . . #نرگس توی جام قلطی زدم که یهو درد بدی توی باسنم پیچید. چشم هام رو به زور باز کردم که تازه موقعیتم یادم اومد. اتاق توی تاریکی مطلق فرو رفته بود اما من توی همون تاریکی هم بدن لخت آندره رو میدیدم. +وحشی. بدنم کثیف و کوفته بود و الان فقط یک حمام با آب گرم جواب بود. از روی تخت اومدم پایین بعد از برداشتن حوله تن پوشی از اتاق رفتم بیرون. وارد حموم شدم که تازه بدن کبود شده ام رو دیدم. رون ها و پهلو هام از فشاری که بهشون آورده بود قرمز شده بود و سینه هامم کبود شده بود. فحشی زیر لب نسار آندره کردم و بعد از گذاشتن حوله توی رختکن رفتم زیر دوش. کپی از رمان حتی با ذکر نام نویسنده ممنوعه و در صورت مشاهده پیگرد قانونی دارد💢 ♥️ 🕊♥️ ♥️🕊♥️ 🕊♥️🕊♥️ ♥️🕊♥️🕊♥️
Show all...
❤‍🔥 2 1👏 1
Repost from N/a
آلفای خیانتکار و هوس بازی که حرمسرای بزرگی داره و حالا دوتا از امگاهاش باهم میخواد اما هردو اونها از رابطه سرباز میزنند🫣🙊 https://t.me/+yOyuutulEV8zY2Y0 https://t.me/+yOyuutulEV8zY2Y0 #امگاورس #فانتزی #رازآلود با ضربه بعدی ترکه روی ساقه پام دست مینهو را فشار دادم که چشمای اشکیم بهش دوختم که ضربه بعدی نشست و باعث ناله‌ بلندم شد ۱۱ شب پاک شه 🌞
Show all...
00:05
Video unavailable
گیفشم براتون گذاشتم که بیشتر با پارت اُنس بگیرید🤤
Show all...
animation.gif.mp40.94 KB
00:03
Video unavailable
پسر کوچولویی که بادیگارد مرد مافیایی شده و بجای مرد با خوردن نوشیدنی که توش تحریک جنسی بود مسموم میشه.💦🔞 ⭕️بنر واقعی مرد با دیدن نگاه خیس و ملتمس پسر زیرش به سمت لب‌هاش هجوم برد و با گرفتن چونش و چرخوندن #گردنش تو همون حالت شروع به بوسیدنش کرد. یوهان چشم‌هاش رو بخاطر حس خوبی که میگرفت بست. ناله های مردونه‌ای که به گوشش میرسید... حرکت #انگشتاش رو دیکش... زبون خیسش که رو زبونش میپیچید.. همه حرکاتش خشن و #حساسن... تاحالا انقدر تحت سلطه نبود... _"آه...من...نزدیکممم" با حس نزدیک بودنش با ناله گفت و یونگ بوسه‌ای زیر #گوشش زد. _"برام بیا بیبی بادیگارد" با شنیدن صدای خشدار و ملایم مرد با لرزش شدیدی به #ارگاسم رسید. _"عاحححح" https://t.me/+9s2m4J8hDBYwMGY0 https://t.me/+9s2m4J8hDBYwMGY0
Show all...
animation.gif.mp40.45 KB
Repost from N/a
00:03
Video unavailable
#امگاورس #فانتزی #عشق‌ممنوع لبهامون بلخره بهم رسید و با دیدن اینکه کنارم نزد به خودم جرعت دادم و مک کوچیکی به لب پایین‌اش زدم دستاش تو دستم گرفتم که سرمای عجیبش باعث شد عقب بکشم _استرس داری آروم زمزمه کردم و پیشونیم به پیشونیش تکیه دادم که با چشمای پر از تردید‌اش مثل خودم آروم گفت +اگه آلفا بفهمه جفتمون می‌کشه _تو ارزش اینکه برات بمیرم داری این لبها ارزشش داره،این صورت ارزشش داره، این چشمای لاجوردی ارزشش داره https://t.me/+yOyuutulEV8zY2Y0 https://t.me/+yOyuutulEV8zY2Y0 #گی دوتا امگا از یک حرمسرا که عاشق هم می‌شند اما عشق بین دو امگا ممنوع است🙃🚫❌ ۹ شب پاک شه 🌞
Show all...
gay-sweet.mp40.55 KB
قلدر مدرسه می‌خواست باهاش رل بزنم ولی تایپ شخصیتیم نبود.. چون ردش کردم شروع کرد به آزار و شکنجه هرروزم و مدرسه رو برام زهرمار کرد تا اینکه اون اومد! پسری که هیچ‌کس بهش زور نمی‌گفت ولی اونم به کسی زور نمی‌گفت، پسری که نه توسری خور و نه قلدر.. یه روز منو از دست قلدر مدرسه نجات داد و از اون روز.. تبدیل شد به کراشم!💦🔥 https://t.me/+1rkeXtLC23UzNjlk https://t.me/+1rkeXtLC23UzNjlk #گی‌لاو #عاشقانه #اجتماعی #مدرسه‌ای 💦🏳‍🌈
Show all...
Repost from N/a
#گــــــی #مافیــایی #ورسـ #تریــــسـام 🔞🔥 متیو یه پسر استریت که برای در آوردن خرجش توی یه بار معروف کار میکنه و هر شب از یه دختر پولدار پیشنهاد سکـ.ـس میگیره،باهاشون میخوابه و پول هنگفتی میگیره ولی یه شب از طرف دو پسر پیشنهاد سکـ.ـس میگیره اونم بخاطر پولش قبول میکنه و فکر میکنه قراره مثل همه رابطه هاش تاپ باشه اما ماجرا عوض میشه و اون مجبوره زیر خواب جفتشون بشه و زیرشون جر بخوره و.... https://t.me/+iWOr3JGM7KpiOWY0 https://t.me/+iWOr3JGM7KpiOWY0 ❌⛔️هات ترین رمان تریسام گی تلگرام ۶ پاک شه 🌞
Show all...
- ک.صمو یه نگاه بنداز سحر جون تازه شیوش کردم میخوام فردا تو حجله داداشت آبروم نره حشری رون های تپل تازه عروس داداشمو از هم باز کردم که با دیدن ک.ص تمیز و صورتیش لای پام خیس شد و انگشتمو لاش کشیدم که از جا پرید. - هییی چیکار میکنی سحر!! گفتم فقط چک کنی ببینی جایی رو از قلم ننداخته باشم خمار چو.چولشو با انگشتم تند مالیدم و سرمو لاپاش بردم که جیغ کشید و تند تند شروع به لیس زدن ک.ص خوشمزش کردم - آهههه نه.....من زنداداشتم سحر آخخ تو دختری هوسی چو.چولشو محکم مکیدم و تاپ تنشو بالا زدم که پستون های گندش بیرون پرید و سیلی بهشون زدم و لباسای خودمم از تنم کندم و با ک.صم رو دهنش نشستم که تقلا کرد و چو.چول پف کردشو بشگون گرفتم. - زود باش عروس حسابی ک.صمو بلیس و الا قبل داداشم خودم پردتو میزنم.....🔞💦 https://t.me/+VyesO0qYHp1hZjNh https://t.me/+VyesO0qYHp1hZjNh خواهر شوهر حشری ک.ص تازه عروس باکره داداششو لیس میزنه و....
Show all...
قلدر دبیرستان بعد از سال‌ها پسری که همیشه اذیتش می‌کرد رو توی بار می‌بینه و تو مستی ازش می‌خواد...🔞🔥 _من... دوست دارم سپهر، ان‌قدر سخته... همچین چیزی رو بفهمی؟ مغز کوچیک و... تخمیت هنوز... بزرگ نشده؟ هولش دادم و بی‌تعادل چند قدمی عقب رفت. لعنت بهش! اگه اروند می‌رسید و این احمق مست رو نزدیکم می‌دید به گا می‌رفتم. _هیچ خری عاشق تو نمیشه امیر! دست از سرم بردار نمی‌خوام ببینمت. تلو تلو خورد و نزدیکم شد. درحالی که بین دیوار و خودش گیرم انداخته بود لب هاش رو به گردنم چسبوند و بدنم مورمور شد. لعنت بهش! لعنت بهش که بعد از اون همه آزار و اذیتش تو مدرسه، حتی وقتی ان‌قدر بزرگ شده بودیم بازم ولم نمی‌کرد. _من نفسم وصل توعه لامصب. من جونم رو... به جونت چسبوندم... تا اگه... تا اگه خار رفت تو پاهات بمیرم. دستش رو دور کمرم حلقه کرد و صدای نزدیک شدن پاهایی رو شنیدم. اروند اومده بود! https://t.me/+1rkeXtLC23UzNjlk https://t.me/+1rkeXtLC23UzNjlk
Show all...
Repost from N/a
#گی_هات_خشن🏳‍🌈🧨⛓ تجاوز دوتا مافیا به لیتل کوچولو‼️ دارای صحنه هایِ ممنوعه که برایِ هرسنی مناسب نیست💦🔞 آدرین از پشت خودش رو تا ته تو #سوراخم فرو کرده بود و لیام سعی داشت از جلو خودش رو داخلم #جا بده با گریه دستو پا میزدم که نجات پیدا کنم ولی به‌خاطرِ بسته بودن دهن و دستام بی فایده بود. - حالا فهمیدی سزایِ دروغ به ارباب چیه هات بوی؟🔥 با #گریه سری به نشونه آره تکون دادم. همیشه وقتی اره میگفتم انگار که کلمه امن باشه تمومش میکردن ولی این دفعه نه تنها تمومش نکردن بلکه #تلمبه هاشون سریع تر و پرقدرت تر...🔞🔞 https://t.me/+iWOr3JGM7KpiOWY0 https://t.me/+iWOr3JGM7KpiOWY0 ۵ پاک شه 🌞
Show all...
Choose a Different Plan

Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.