مُت ِجاوز💦 هات
حتی اسپنک زدناتم ارضام می کنه💦🩸 رمان متجاوز هات🍓 ژانر:عاشقانه،آروتیک
Show more13 150
Subscribers
-6224 hours
-8747 days
-14130 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
#پارتیکهباهاشجـ.قزدم💦🫦🔞👇🏼
_رئیس... #ک*یرت زیرم شق کرده اووف...🔞💦
حشری و شیطون به #ک*یر دراز جاوید نگاه کردم که آب کلاهک #کیرش شورت صورتیمو خیس کرده بود
_وقتی منشی #ک*ص تپل داشته باشی #ک*یرت همیشه شق و کلفته..🫦💦🔞
و از وسط شورتمو جر داد که با دیدن #ک*ص خیس و آبدارم جونی گفت و نوک #سینه امو گازی گرفت..
_اووف بدو بشین روی #ک*یرم سواری کن بزار تارا ببینه منشی هاتم داره با نامزدش سکس میکنه آههه...💦🔞
و بی طاقت انگشت کلفتشو فرو کرد تو سوراخ تنگ کونم و یهو #ک*یرشو همزمان توی #ک*صم تا ته کوبید و در اتاق......
رئیس مافیا #ک**یرکلفت و متاهلش میکنتش اوووف💦🔞👆🏽🤤#ممنوعههات🔞💦
https://t.me/+p-ZAfFbCrW84N2Y0
38920
#پارتیکهباهاشجـ.قزدم💦🫦🔞👇🏼
_رئیس... #ک*یرت زیرم شق کرده اووف...🔞💦
حشری و شیطون به #ک*یر دراز جاوید نگاه کردم که آب کلاهک #کیرش شورت صورتیمو خیس کرده بود
_وقتی منشی #ک*ص تپل داشته باشی #ک*یرت همیشه شق و کلفته..🫦💦🔞
و از وسط شورتمو جر داد که با دیدن #ک*ص خیس و آبدارم جونی گفت و نوک #سینه امو گازی گرفت..
_اووف بدو بشین روی #ک*یرم سواری کن بزار تارا ببینه منشی هاتم داره با نامزدش سکس میکنه آههه...💦🔞
و بی طاقت انگشت کلفتشو فرو کرد تو سوراخ تنگ کونم و یهو #ک*یرشو همزمان توی #ک*صم تا ته کوبید و در اتاق......
رئیس مافیا #ک**یرکلفت و متاهلش میکنتش اوووف💦🔞👆🏽🤤#ممنوعههات🔞💦
👍 1
22700
00:03
Video unavailable
-تو میخوای حافظه دختره رو واست پاک کنم... شرط داره صدرا!
-هر شرطی داره میشنوم
نیشخندی زد و گفت : دوتایی جرش بدیم... یه #تریسام درست حسابی... انقد #سوراخ ک.صشو بکنم که سرخ بشه. آبمو که اورد داروها رو بهش تزریق میکنم 🩸💉
صدرا یقه ی سامان رو چنگ زد و فریاد کشید :
-حرومزاده میفهمی چی میگی؟ من میخوام خاطره ی ۱۰ سال #شکنجه و تجاوزش پاک بشه... یادش بره ۷ سالش بود که اون #پیرمرد حرومزاده بهش #تجاوز کرد
اون هیچ کسو نداره....
-مگه نمیگی ۱۰ سال گاییدنش؟ بذار اخریش به اسم منو تو ثبت بشه
ادای آدمای دلسوز رو در نیار صدرا. من میدونم چی تو سرته... اون قرارداد یک میلیون دلاری که با #کمپانی_پورن بستی رو دیدم
پول ازت نمیخوام... شرطمو قبول کن
https://t.me/+0tUlWkRnLtgyZmZk
https://t.me/+0tUlWkRnLtgyZmZk
وقتی به هوش اومدم هیچی یادم نمیومد... حافظهام رو کامل از دست دادن بودم و حتی نمیتونستم درست حرف بزنم
لخت تو بغل مردی بودم که میگفت من یه پورن استارم و باید از سکس با اون فیلم بگیرم...
صدرا نیکزاد منو بازی داد... با نامردی حافظمو پاک کرد تا ازم سواستفاده کنه اما...❌🔞
https://t.me/+0tUlWkRnLtgyZmZk
#خلاصهواقعی #محدودیت_سنی
Ev6DMY5XcAMTabE.mp40.47 KB
41800
- شورتتو دربیار بده بهم.
چشمم از تعجب گرد شد و لب زدم:
- این جا؟ جلوی مادرت؟
نیشخندی زد و گفت:
- مگه دنبال هیجان توی سک.س نبودی؟
درار ش.ورتتو، پاهاتم باز کن از هم ببینم اون ک.ص صورتی تو.
لب گزیدم و نگاهم چرخید سمت آشپز خونه ی اوپن که مادرش مشغول آماده سازی شام بود.
دامن پام بود، کم پاهام رو باز کردم و به سختی لباس زیرم رو پایین کشیدم و گذاشت جیبش.
- حالا بیا بشین روی ک.یرم.
چرخیدم سمت آشپزخونه و با عجز نالیدم:
- مامانت میبینه.
دستم رو کشید و مجبورم کرد تا روی پاش بشینم .
- دامنتو بنداز رو پات، فکر میکنه عادی نشستی و نمی فهمه چه خبره؟!
نفس عمیقی کشیدم و زمزمه کردم:
- آخرش بااینهمه رابطه اگه حامله ام نکنی قطعا مامانت مچمونو میگیره.
دستش نشست دو طرف کمرم و پچ زد:
- یکم جا به جا شو، درست بشین روش.
لبم رو گاز گرفتم، کاری که می خواست انجام دادم روی ک.یرش نشستم از لذت آه بلندی کشیدم.
- دارید چی کار می کنید بچه ها؟!
https://t.me/+FsK1N1IqOSliNTA0
https://t.me/+FsK1N1IqOSliNTA0
https://t.me/+FsK1N1IqOSliNTA0
#مختص_به_بزرگسالان🔞🔥
آموزش صفر تا صد پوزیشن های جنسی در قالب رمان🚫
رهـــوار
اروتــیک🔥 / مختص به بزرگسالان🔞 #بنرها_پارت_واقعی_رمان_هستن به قلم: لواشک #رهوار ( آنلاین ) #قرتی ( آنلاین ) #ژیوار ( حق عضویتی / آنلاین ) #افیون ( حق عضویتی / آنلاین ) #مهیاس ( آنلاین ) #آفرت ( آنلاین )
46500
#شوهرخالهام کلاهک ک🍆یرشو به سختی توی کو🍑نم فرو کرد...
ممه هامو از پشت تو چنگش گرفت و با غرش بلندی جوری خودشو بهم کوبید که از درد چشمام سیاهی رفت
_اه....چه #سوراخکو🍑ن داغی داری بچه!
لپای باسنمو تو چنگش فشرد و با شهو.ت شروع کرد به تلمبه زدن، صدای ناله دردناکم میون لباش خفه شد و کم کم صدای #شالاپ شلوپ ضربه هاش اتاقو پر کرد...
با شهو.ت غرید:
_خالت تحمل نداره #ک🍓صشو بگ.ام، میگه کلفته دردم میاد!
تن داغ شده سنگینیشو بیشتر روم انداخت و من با لرز به خاله نگاه کردم
اما اون بی توجه به خاله ام که کنارمون خواب بود با شهوت نوک ممه هامو مکید و تلمبه هاش شدت گرفت،
_تا وقتی خالت بیدار نشده #پردتو میزنم و ک🍓ص داغتو مال خودم میکنم،
تنم با رفت و آمد ک🍆یرش توی #سوراخ کو🍑.
نم حسابی داغ شده بود که همین لحظه با باز شدن چشمای #خالهام که کنارمون خواب بود...😱😱😱❌❌❌❌🔞🔞🔞🔞🔞
https://t.me/+EBYwc1fXC6c2NmY0
https://t.me/+EBYwc1fXC6c2NmY0
https://t.me/+EBYwc1fXC6c2NmY0
https://t.me/+EBYwc1fXC6c2NmY0
https://t.me/+EBYwc1fXC6c2NmY0
https://t.me/+EBYwc1fXC6c2NmY0
اووووف دختر ریزه میزه هرشب به #شوهرخالهاش ک🍓ص میده و ک🍆یر داغ شوهرخالهاش رو با سوراخاش ار💦ضا میکنه....🤤🙈🤫
دلـبر هـ🔞ـات💦
یجوری واسم بخور و زبون داغتو بکش لای چو*چو*لم که چشمام از لذت سیاهی بره👅💦
👍 1
59700
روی کـ**یر شوهرم نشسته بود و تند تند بالا و پایین میشد..
با هربار بالا و پایین شدنش روی کـ**یر محسن سینه های بزرگش تند تند تکون میخوردن و صدای جالبی ایجاد کرده بودن
شوهرم سینه های خواهرم رو توی دست گرفت و قربون صدقش رفت
_..و...وای شیرین...بیشرف چقد تنگی چقد ت.تنگی بیشرف کـ**ص تو خیلی بهتر و تنگ تر از خواهرته!
برای اون خیلی گشاد و بزرگ شده
دهنم باز موند و چشمام گرد شد
شوهرم داشت راجب من حرف میزد؟!
کـ**ص من گشاد بود؟
https://t.me/+kjlMqUV4_GIwYjY0
18400
با نفس نفس کمرشو بیشتر تکون داد و غرید
_لنگاتو بیشتر باز کن نبات امشب شبه آخره که زیر ک*یرم قراره جون بدی
با اینکه از حسه اینکه دیگه زیر این مرد نباشم قلبم گرفت ولی چنگی به پشت گردنش زدم و پیچ و تابی به بدنم دادم
_آخ...بکن کاوان این بدنه لعنتی واسه تویه این به*شت واسه اینه که تو پرش کنی
با غرشی چنگی به سینه هام انداخت و تمام شیره ی وجودشو داخلم خالی کرد و تهدید آمیز هشدار داد
_پس میفرستمت خونه ی بابات ولی کوچکترین خطایی ازت سر بزنه جرت میدم نبات...
Link
Link
7510
00:03
Video unavailable
دختره نیموجب قد داشت، اما بدجوری مردونگیم و قلقلک میداد!
خواستم ازش فرار کنم، ولی توله سگ کارش و بلد بود💦💦
به بهانه ترس از خونه خالی، یه مدت اومد خونه ما...
یه شب که میدونست حالم بده، دزدکی به اتاقم اومد و...🔥❌
https://t.me/+FKDcWkGnKvFhMjdk
دارای صحنه های بزرگسالان 🔞🍆
Gifybot.mp45.53 KB
15500
ک.ص دادنم به قاضی برای آزادی🔞
سرمو گرفت و زیر میز برد و همونجور که روی صندلی نشسته بود شلوارش رو در اورد و عباشو بالا داد.
-ک.ست ارزش اینو داره که بخاطرش آزادت کنم؟
شلوار گشاد زندانیم رو پایین داد و شورت گل گلیمو کنار زد بخاطر تو زندان بودن نتونسته بودم شیو کنم
نگاهی به موهای ک.سم انداخت و تفی کف دستش ریخت و دور موهای ک.سم چرخوند که ناله ای کردم
_اوممممم آقاااا ک.سم مال شماس ک.س گشادمو بگا آهههههه
کمرمو به میز چسبوندم و عین جنده ها تو دادگاه آه و ناله کردم که ک.یرشو تو دست گرفت و به چ.وچولم مالید
_تو زندون خیلی گاییدنت نه؟ جوری میگامت که دیگه یادبگیری به غیر از من به کسی ک.س بی ریختت رو ندی
تا خودشو محکم توم فرو کرد...
https://t.me/+e-gnXX9P_PwwYzE0
21100
Choose a Different Plan
Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.