cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

خــاکســترِ داغ❤️‍🔥

پارتگذاری در چنل عمومی شنبه تا پنجشنبه پارتگذاری چنل ویپ یکشنبه و چهارشنبه ۱۲ پارت برای عضویت به این آی‌دی پیام بدین @Mahya_rz_4

Show more
Advertising posts
2 251
Subscribers
-5724 hours
+8687 days
+1 24330 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

- نقطه لذت ک.ص خانما کجاست استاد؟ - میخاری توله سگ خیسیه شورتت از ته کلاسم معلوم بود - آهههه استاد دلم میخواد زبون پهن و داغت رو نقطه ی لذت ک.صم پیچ و تاب بخوره دست داغشو بی هوا تو شورتم هل داد و انگشتای کلفتشو لای چاک خیسم کشید که حشرم دوبرابر شد - اوففف ک.صت شیر فلکش خراب شده دختر بکن شورتتو بشین رو دهنم میخوام با زبونم معاینش کنم بی معطلی شورتمو پایین کشیدم که زبون خیس و داغش لای ک.صم سر خورد و سوراخمو تند تند مکید.......💦👅 https://t.me/+vjkXAGzYrlswNmZk
Show all...
خـــــلــسِــه تَـــــنِــت

رزرو تبلیغات👇

https://t.me/+FpSgW_uO3Ng1YzA0

کپی حرام است و پیگرد قانونی دارد✖️

- آهههه اومممم ک.صم قلقلک میاد آهههه بیشتر میخوام انگشتای ظریفمو با ناز لای تپل خیسم مالیدم و حشری ناله کردم که نگاه تیره و خمارش روم زوم شد و دستای برنزش روی شلوار مشت شد. مثل دخترک توی فیلم #پورن بدنمو پیچ و تاب میدادم و ک.ص تپل و خیسمو جلو چشماش تند تند میمالیدم که اختیارشو از دست داد و سمت ک.ص تشنم حمله ور شد و چو.چولیمو با ملوچ ملوچ تند تند مکید - آییی اوستا خان یواشتر ک.صمو از جا کندی آخخخ نوک صورتی ک.یر کلفت و سیخشو روی غنچه لبام گذاشت که زبون داغ و نرممو روش سر دادم و وحشیانه تو دهنم تلنبه زد و آب ک.صمو هورت کشید........ https://t.me/+Py6bT3-uwtBkNDRk ک.صشو جلو رفیق س*کسی داداشش میماله💦🍓
Show all...
بوسه ِداغ🔥

رزرو تبلیغات👇

https://t.me/+FpSgW_uO3Ng1YzA0

کپی حرام است و پیگرد قانونی دارد✖️

من شاهدم❌ پسری که تازه از انگلیس برگشته و شده استاد بهترین دانشگاه تهران. هنوز اخرای تحصیلم تو انگلیس بود که  یه شب سر بی غیرتی  دخترونگی کارگر خونمو ازش گرفتم و از اون شب شدم ناف بریدش... اون دختر فقیر با دست خالی، خوب دلبری میکرد تا اینکه برگشتم ایران و به دانشگاه تهران راه پیدا کردم. دختری سر راهم سبز شد که نمی‌تونستم خودمو در مقابلش کنترل کنم و یه شب تو مهمونی خانوادگی دیدمش و فهمیدم اون... https://t.me/+vjkXAGzYrlswNmZk https://t.me/+vjkXAGzYrlswNmZk
Show all...
خـــــلــسِــه تَـــــنِــت

رزرو تبلیغات👇

https://t.me/+FpSgW_uO3Ng1YzA0

کپی حرام است و پیگرد قانونی دارد✖️

اوستا جونم بین پام همش نبض میزنه... چشای خمارم بین پاش افتاد و گفتم... بیا ببینمت توله: چطوری میشه وقت نبض میزنه: میخاره اوستا جونم... همش خیس میشه شورتم... بی طاقت دستمو وارد شورتش کردم و ک٭ص تپلشو تو مشتم گرفتم... بدجورم خیس کردیا وروجک... شلوار و شورتش و همزمان پایین کشیدم و سرمو بین پاش بردم... زبونمو روی چ٭و چ٭ولش کشیدم که...💦 https://t.me/+Py6bT3-uwtBkNDRk
Show all...
بوسه ِداغ🔥

رزرو تبلیغات👇

https://t.me/+FpSgW_uO3Ng1YzA0

کپی حرام است و پیگرد قانونی دارد✖️

- بیا روم... یه ربعی تمومش میکنم! با استرس شلوارمو کشیدم پایین و با احتیاط رفتم روی ک.یر شق شده‌ش بشینم - آییی...اوستا... اگه یکی ببینه اینجا تو ماشین... آخ... نمیتونم تکون بخورم! - اینکه همیشه میره توی سوراخات اونوقت امشب نمیشه تحملش کرد؟ نترس کسی نمیاد این وقت شب تو کوچه لپای باسنمو گرفت و شروع کرد به تکون دادنم روی کلفتش، منم شل کرده دست روی شونه‌ش گذاشتم و حرکتم تند تر شد... اوستا با نفس نفس زیر گوشم دوست دارمی زمزمه کرد و با دستاش نیپلای سینه‌هامو کشید که جیغم در اومد با ضربه ی محکمی که به شیشه ماشین خورد از جا پریدم و با دیدن داداشم که خشمگین نگامون میکرد...😱 https://t.me/+Py6bT3-uwtBkNDRk با رفیق داداشش ریخته رو هم و...❌
Show all...
بوسه ِداغ🔥

رزرو تبلیغات👇

https://t.me/+FpSgW_uO3Ng1YzA0

کپی حرام است و پیگرد قانونی دارد✖️

پاهای #عریانشو تو شکمش جمع کرده بود و اجازه نمیداد به کارم ادامه بدم _باز کن پاتو جوجه... قول میدم درد نداشته باشه..درسته من تورو تو قمار بردم اما قرار نیست اینجا کسی اذیتت کنه فایده نداشت دستمو #نوازش وار روی بدنش کشیدم _میدونم بزور باهام اومدی و شدی سوگولی این عمارت..سوگولی من...ولی از این به بعد آزادی..دیگه تو بغل منی و نمیزارم هیچکس بلایی سرت بیاره بذار کارمو انجام بدم.. https://t.me/+HF0XW4cmug5hMTVk
Show all...
-سوتینت و در بیار... -چیکار به سوتین من داری...؟ - کاری با اون ندارم، میخوام سینه هات و بخورم... -وا دیوونه شدی...؟! دکتر نیشخند زد و با اشاره با پایین تنش گفت: من نه ولی این داره دیوونه میشه تا داغی یه چیز و حس کنه... خب اون پایینت که اک بنده، میمونه سینه هات که کافیه بزار لای چاکشون تا ارضا شم...!!!! ♨️🔞🤤 https://t.me/+CrAN-AsT53thZjE8 https://t.me/+CrAN-AsT53thZjE8
Show all...
دکتـــــر🔥ســـکــــــســي🔞

زبونتو دوس دارم مخصوصا وقتی ک لای پاهامه💧👅 ایدی ادمین: @Admiiin_vip_vida نویسنده/ویدا •| پارت گذاری به صورت منظم و روزانه✨ •| کپی ممنوع❗

با انگشت اشاره روی سوراخ صورتیش کشیدم.🍑🍆💦 _ دخترم امروز خرابکاری کرده توی عمارت نه! با ترس خودش رو منقبض کرد که سیلی محکمی رو کپل سفید باسنش کوبیدم! _ د..ددی بخ..دا تقصیره م...من نبود همش‌...! نزاشتم ادامه بده و یه بند انگشتم رو تو حفره تنگش فرو کردم که از درد اخی گفت و خودش رو جمع کرد! _ هیس توله حرف اضافه بزنی به تنبیهت اضافه میشه! محکم کل انگشتم رو داخلش هل دادم که صدای لرزونش در اومد: _ دد..ددی بی توجه بهش شروع کردم وحشیانه... https://t.me/+G6EgbyYardkwMWNk https://t.me/+G6EgbyYardkwMWNk
Show all...
مافــیای سـ🍓ــکـ🔞ــسی

تنبیه کردن♨️ باید اینجوری باشه که دست و پاشو ببندی به تخت زبو👅نتو بذاری رو چـو🍭چـ.ولش هی گاز بگیری و محکم میک بزنی💦 چنل اصلی رمان مافــیای سـ🍓ــکـ🔞ــسی ⛔کپی ممنوع⛔

👍 1
_جواب سوالا لای ممه های شیداس بچه ها... دیشب استاد گذاشت اونجا...🔥❌ کلاس از خنده پر میشود و یک مشت دختر به سمت سینه ام  هجوم میاروند. میخندم و خودم را عقب میکشم: _ ای کاش اینطور که میگی باشه... کلاس آرام میشود و من بدون دیدن استاد ادامه میدهم: _ آخ که چقدر دلم میخواد رو یه تخت با هم باشیم و اون تو نانازم تلمبه بزنه...💦 سرفه ای مهیج کلاس را پر میکند. سایه ای افکنده میشود و همه با دیدن استاد از کلاس خارج میشوند. استاد لای پایم مینشیند و اشاره میزند به پایم: _ باز کن پاتو. من تخت مخت حالیم نمیشه. همینجا کارو تموم میکنم... دست به شلوارم میبرد و... https://t.me/+vjkXAGzYrlswNmZk https://t.me/+vjkXAGzYrlswNmZk
Show all...
خـــــلــسِــه تَـــــنِــت

رزرو تبلیغات👇

https://t.me/+FpSgW_uO3Ng1YzA0

کپی حرام است و پیگرد قانونی دارد✖️

پاهای #عریانشو تو شکمش جمع کرده بود و اجازه نمیداد به کارم ادامه بدم _باز کن پاتو جوجه... قول میدم درد نداشته باشه..درسته من تورو تو قمار بردم اما قرار نیست اینجا کسی اذیتت کنه فایده نداشت دستمو #نوازش وار روی بدنش کشیدم _میدونم بزور باهام اومدی و شدی سوگولی این عمارت..سوگولی من...ولی از این به بعد آزادی..دیگه تو بغل منی و نمیزارم هیچکس بلایی سرت بیاره بذار کارمو انجام بدم.. https://t.me/+HF0XW4cmug5hMTVk
Show all...
[ راز مُبهــم ]

هنگامی که ماه برمیخیزد و سایه ها ظهور میکنند و آنجاست که تاریکی نقاب خود را بر می‌دارد..!🌒🕯 ● #رمان_ممنوعه‌‌..! ● در این راز مُبهــم انسان ها مقصر اند زیرا آنها انسانیت را کشتند...† {𝒕𝒉𝒆 𝒘𝒓𝒊𝒕𝒆𝒓: 𝒉𝒂𝒏𝒂_212}

Choose a Different Plan

Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.