cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

قجرنامه

کانالی در مورد تاریخ قاجار

Show more
Advertising posts
1 318
Subscribers
-524 hours
-47 days
+1730 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

Photo unavailableShow in Telegram
👑👑سفر ناصرالدین شاه در سال ۱۸۷۳ به اروپا و همچنین‌دیگر‌سفر هایش در سال های ۱۸۷۸ و ۱۸۸۹ ،چه در داخل و چه در خارج بازتاب بیشتری داشت و نوعی تابوشکنی بود. این که یک شاه ایرانی که در جهانِ باثبات و نمادین خود حکم قبله ی عالم را داشت -به رغم حرمت دینیِ ورود به دارالکفر- به سفر فرنگ برود و نوعی‌روابط دیپلماتیک را پیش‌گیرد این موضوع حتی در اواخر قرن نوزدهم هم نوعی بدعت بود. این سفر نمایش تبلیغاتی موفقی از آب در آمد و در خارجه توانست تصویر ایران را به عنوان یک حکومت صاحب منزلت تقویت کند و استقلال کشور را در عصر توسعه مورد تأکید قرار دهد. همتایان اروپایی ناصرالدین شاه، او را به عنوان »پادشاه پرسیا« و وارث یک تمدن باستانی حرمت نهادند - تمدنی که شاید توانی نداشت ولی منزلت خود را حفظ کرده است
عباس امانت
#تاریخ_ایران_قاجاری 🗽@Sushyanism
Show all...
👍 24👎 1
Repost from LiberTorch
Photo unavailableShow in Telegram
صفحهٔ نهم روزنامهٔ اطلاعات،13 اردیبهشت 1358، علاوه بر محکومیت ترور مرتضی مطهری توسط گروه انقلابی فرقان، در تیتری دیگر ترور ناصرالدین شاه را «اعدام انقلابی» خوانده، از قاتلِ شاه تجلیل کرده، او را مجاهد خوانده است و میرزا رضا کرمانی، اسدآبادی[افغانی] را محرک او در این ترور دانسته است.
Show all...
👍 11👎 6🤔 4
[در نظام قاجاری] گروه‌های محلی استقلالِ اداریِ خود را حفظ می‌کنند. لرد کرزن، در اثر جامع خود درباره‌ی ایران اشاره می‌کند که تمیز دادنِ نظام سنتیِ خودگردانی از شیوه نوینِ نمایندگیِ سیاسی، دشوار بود. سر جان مالکوم نیز بر این امر تاکید می‌کند که اگرچه ظاهرا همه‌ی مقامات را شاه رسما منصوب کرده است، در واقع این صدای مردم بود که روسای محلی را مشخص می‌کرد. سر جان مالکوم می‌نویسد «حقیقت این است که این حکم‌رانان معمولا نماینده‌ی مردم هستند و اغلب از روی اجبار و ناچاری‌ست که ابزار ظلم و ستم می‌شوند، زیرا ارتقا و بقای ان‌ها در مقام‌شان به محبوبیت داشتن در بینِ همین مردم محلی بستگی دارد. در هر شهر و روستا، بازرگانان، استادکاران و کارگرانِ مزدور، هرکدام رئیس و یا حتی نماینده‌ای دارند که مسئولِ حفظ منافعِ طبقه‌اش است و هرنوع ارتباط با والیِ شهر توسط او انجام می‌گیرد. [والیِ شهر] را جامعه‌ای که بدان تعلق دارد انتخاب می‌کند و توسط شاه منصوب می‌شود. او به‌ندرت از کار برکنار می‌شود مگر در موقعِ شکایت و نارضایتیِ کسانی که نماینده‌ی ان‌ها محسوب می‌شود» «یرواند ابراهامیان» @Iranian_Neocon
Show all...
👍 24👎 7🤔 2
سوم شهریور و اشغال ایران ارتش رضاخانی که زورش فقط به عشایر و اقوام و اکابر ایلیات ایران می‌رسید یا می‌توانست این و آنرا بخوبی ترور کند در مقابل تنها حملهٔ خارجی زمان خود در چشم برهم زدنی و به شکل کاملاً مفتضحانه‌ای از هم پاشید و کاری از قزاق‌هایی مانند امیراحمدی که «قصاب لرستان» لقب داشتند، برنیامد. منورالفکرانی که عمری سنگ ارتش مدرن و یکپارچه را به سینه می‌زدند و ارتش سنتی قاجار را با تمسخری ابلهانه هجو کرده که چرا از ارتش تزاری شکست خورد حال در برابر ارتش نوین[!] که به وزش بادی بند بود چه قصهٔ مزورانه‌ای در کیسهٔ خود انبان کرده‌اند تا رو کنند. قشون قاجار با وجود ضعف تسلیحاتی خود، بیش از ده سال در مقابل روسها مقاومت کرد و حتی در مواقعی از نبرد، به پیروزی هم رسید اما از ارتش نوین رضاخانی، جز آبروریزی چند ساعته مقابل قشون متفقین چیزی در تاریخ ثبت نشده است. وقتی خارجی‌ها وارد ایران شدند، رضاخان که در سالهای پایانی حکومت خودکامهٔ خود به جنون رسیده و هر که به دست‌اش می‌رسید را «معدوم» می‌کرد، در خواب بود. منصور نخست‌وزیر وقت در نیمه‌های شب توسط سفرای شوروی و انگلستان بیدار شد تا خبر ورود قشون را بشنود و به گوش «دیکتاتور» برساند. ارتش نوین و تا حد زیادی فاسد و ناکارآمد رضاخان هیچ مقاومتی نکرد. پادگان‌ها یکی پس از دیگری فروپاشید و سربازها و افسرها پا به فرار گذاشتند. از آن همه تب و تاب قزاقی چیزی باقی نماند جز صدای چک‌هایی که رضاخان به گوشِ امرای ارتش نواخت.
Show all...
👍 30👎 16
Photo unavailableShow in Telegram
[در نظام قاجاری] گروه‌های محلی استقلالِ اداریِ خود را حفظ می‌کنند. لرد کرزن، در اثر جامع خود درباره‌ی ایران اشاره می‌کند که تمیز دادنِ نظام سنتیِ خودگردانی از شیوه نوینِ نمایندگیِ سیاسی، دشوار بود. سر جان مالکوم نیز بر این امر تاکید می‌کند که اگرچه ظاهرا همه‌ی مقامات را شاه رسما منصوب کرده است، در واقع این صدای مردم بود که روسای محلی را مشخص می‌کرد. سر جان مالکوم می‌نویسد «حقیقت این است که این حکم‌رانان معمولا نماینده‌ی مردم هستند و اغلب از روی اجبار و ناچاری‌ست که ابزار ظلم و ستم می‌شوند، زیرا ارتقا و بقای ان‌ها در مقام‌شان به محبوبیت داشتن در بینِ همین مردم محلی بستگی دارد. در هر شهر و روستا، بازرگانان، استادکاران و کارگرانِ مزدور، هرکدام رئیس و یا حتی نماینده‌ای دارند که مسئولِ حفظ منافعِ طبقه‌اش است و هرنوع ارتباط با والیِ شهر توسط او انجام می‌گیرد. [والیِ شهر] را جامعه‌ای که بدان تعلق دارد انتخاب می‌کند و توسط شاه منصوب می‌شود. او به‌ندرت از کار برکنار می‌شود مگر در موقعِ شکایت و نارضایتیِ کسانی که نماینده‌ی ان‌ها محسوب می‌شود» «یرواند ابراهامیان» @Iranian_Neocon
Show all...
Photo unavailableShow in Telegram
میان سالهای ۱۸۶۰ تا ۱۹۱۳، کل رقمِ تجارت ایران چهار برابر شد…تجار ایرانی از تجارت تا آنجا سود می‌بردند که بسیاری از آنها در میان سالهای ۱۸۷۰ تا ۱۹۰۰ بصورتی اساسی ثروتمند شده بودند-105
ونسا مارتین
Show all...
👍 21👎 1
Photo unavailableShow in Telegram
«از دهه‌ی ۱۸۶۰، بهبود وضعیت امنیتی و کاهش لشکرکشی‌ها، رونقِ بیشتری به‌وجود اورد. تحول در الگوهای مالکیت زمین و مهم‌تر از همه، کاهش زمین‌های سلطنتی و افزایش مالکیت خصوصی، کنترلِ مستقیم دولت بر مایملکی که پشت‌به‌پشت، تیولِ مستخدمین و جیره‌خوارانِ حکومت بودند را کاهش داد. از زمان افت صنایعِ سنتی و ورود کالاهای اروپائی، بازار روز‌به‌‌روز ترازتر شد. تجارت خارجی بانشاط بود و تجار دخیل در ان، خوب سود می‌کردند. در نیمه‌ی دوم قرن ۱۹، تریاک و تنباکو به‌طور روزافزون صادر می‌شد و به حفظ تراز شکننده‌ی تجارت خارجیِ ایران کمک می‌کرد» «عباس امانت» @Iranian_Neocon
Show all...
👍 20👎 3
مشکل اساسی که گریبانگیر ایرانیان (به خصوص قشر نخبه، شامل سیاستمداران و روشنفکران و حتی بخشی از اهل بازار) بوده، این تلقی است که برای "پیشرفت" ("ترقی" یا "توسعه") می‌بایست کشور را به سوی صنعتی شدن پیش برد (با ابزار دولتی). در این نگاه معمولاً نوعی انزجار یا لااقل بدبینی نسبت به تجارت و نسبت به تاجران وجود داشته و دارد‌. راه پیشرفت کشور توسعه صنعتی در نظر گرفته می‌شود، که آن هم باید از طریق برنامه‌های انشا شده و فرموده شده از بالا و از طریق بسط "علم" (یعنی مدرسه ودانشگاه دولتی) تحقق یابد. چون نگاه غالب اینگونه است، توسعه بازرگانی و تجارتی که در عهد ناصرالدین‌شاه رخ داد در بررسی‌ها و قضاوت‌های تاریخی مغفول می‌ماند و نادیده گرفته می‌شود‌. در مورد راه‌آهن تهران-شهر ری در تاریخ عصر ناصری بیشتر سخن گفته شده تا بسط کم‌مانند تجارت که در همان زمان اتفاق افتاد‌، و آزادی زیاد (اگرچه به هر حال نسبی) که ناصرالدین‌شاه برای تجارت و بازرگانی قائل بود. در زمان ناصرالدین‌شاه، طبقه بزرگ و قدرتمندی از تجار و بازرگانان کوچک و بزرگ به وجود آمدند که، خوب یا بد، سرمنشا بسیاری از تحولات بعدی شدند. از زمره این تاجران، می‌توان حاجی امین الضرب یا معین‌التجار بوشهری را می‌توان نام برد. با آمدن رضاشاه تجارت و بازرگانی، به خصوص در حیطه واردات و صادرات، تقریباً دولتی شد، و مگر به صورتی محدود و کوتاه‌ در دهه ۱۳۴۰، آن بسط تجارت که در دوره ناصرالدین شاه شاهد آن بودیم دیگر با آن مقیاس هیچگاه اتفاق نیفتاد (البته وقتی اثرات پیشرفت‌های تکنولوژیک و بسط جهانی تجارت در دهه‌های بعد را در نظر بگیریم و مقایسه‌مان مقایسه‌ای بر اساس امکانات هر دوره باشد). قصد ما این نیست که از ناصرالدین‌شاه یک بت و قهرمان جدید ساخته شود. او هم اشتباهات زیادی داشت، ولی شاید بدترین خبط او آن زمانی بود که خلاف روند معمول سلطنتش در امور تجاری، خواست که به سبک حکومت عثمانی تجارت تنباکو را انحصاری کند. این بدترین خبط او هم در عرصه اقتصادی و هم سیاسی بود. اما همین هم در مقایسه با انبوه انحصارات دولتی پسامشروطه (تا همین امروز!) رنگ می‌بازد. حقیر و کوچک شمردن تجارت نگاهی بسیاری معیوب است! در حقیقت، نگاهی که توالی (علم/دانشگاه ---> صنعت و تکنولوژی ---> تجارت) را هدف قرار می‌گیرد، نگاه معیوبی است که نقاره را از سر گشادش می‌زند. واقعیت اکثراً برعکس است: تجارت به صنعت می‌انجامد و صنعت به توسعه‌ی علم. در ثانی، خود تجارت مسبب رفاه مردمان است، آن‌چنان‌که از تجربه دبی و هنگ‌کنگ و سوئیس و خیلی جاهای دیگر آموخته‌ایم (یا حتی از شهرهای بندری خودمان). در مورد بسط تجارت و بازرگانی در دوره قاجار نیاز به تحقیقات زیادی داریم، و امیدوارم که تحقیقات جدید توسط کسانی دنبال شود که گرایشات چپ‌گرایانه/دولت‌محور در زمینه اقتصاد نداشته باشند. @qajarnameh
Show all...
👍 40👎 5
Photo unavailableShow in Telegram
«اشکارترین تحول در دهه‌های میانیِ قرنِ ۱۹، رشد بخش تجارت بود، به‌خصوص تجارت خارجی. پس از سکوتی تقریبا یک‌قرنی، ایران دوباره در اقتصاد جهانی ادغام شد و این بیش از تجارت صرف با کشورهای اروپائی بود. به‌رغم ناامنیِ فزاینده، به لطف شبکه‌ای قدیمی از کاروان‌سراها که در تمام کشور پخش بودند، تجارت خارجی گسترش یافت. این شبکه، فروشندگانِ محصولات کشاورزیِ شهرهای کوچک را با تجار و بنک‌دارانِ شهرهای بزرگ، مرتبط می‌کرد؛ تجار غالبا مواد خام صنعت‌گران را تامین می‌کردند و محصولات انان را در بازارهای داخلی و خارجی توزیع می‌کردند؛ جایگاه اجتماعی و ابزارهای مالیِ انان و همچنین شهرت ایشان به صداقت و ساده‌زیستی و حزم و شفقت، انان را رهبرانِ طبیعیِ بازار کرد. در قرنِ ۱۹، بیشتر تجار پیشرفت کردند و جامعه‌ی تاجران، چه به‌لحاظ اندازه و چه به‌لحاظ حوزه‌ی عمل، ترقی کرد و تجار علاوه بر تجارت، هم کار بانک‌داران را می‌کردند هم کار وام‌دهندگان را» «عباس امانت» @Iranian_Neocon
Show all...
👍 26👎 2
Photo unavailableShow in Telegram
اندر احوالات سواد تاریخی عکس فوق فعلا در فضای مجازی دست به دست می‌گردد و دو توضیح متفاوت درباره آن داده می‌شود: یکی اینکه ادعا می‌شود این عکسِ آخوندهای مشروعه‌طلب (مانند شیخ فضل‌الله نوری) است، که در سفارت انگلیس در اعتراض به مشروطه بست نشسته‌اند. دیگری ادعا می‌کند اینها آخوندهایی هستند که از ترس رضاخان به سفارت انگلیس پناهنده شده‌اند! ملت عاریایی همیشه در صحنه هم، که از لحاظ علم و سواد و حکمت باستانی دست همه دانشمندان تاریخ را از پشت بسته‌اند، ریخته‌اند زیر پست‌ها، و تاییدکنان به آخوند انگلیسی فحش می‌دهند! حالا کار نداریم که این عکس در واقع عکس بست‌نشینی مشروطه‌طلبان برای طلب مشروطه در سفارت انگلیس بوده (قبل از دعوای مشروطه-مشروعه، و ۱۵ سال قبل از ظاهر شدن رضاخان در سپهر سیاسی کشور)! خنده‌دارتر این است که این مدعیان دانش حتی اینقدر نمی‌فهمند که اکثر افراد حاضر در این عکس اصلاً آخوند نیستند! عمامه (دستار) در آن روزگار مختص آخوندها نبود و خیلی‌ها، از جمله بازاری‌ها، عمامه به سر داشتند (کما آنکه تا همین دو سه دهه پیش خیلی اقوام شرق و غرب ایران دستار را برای خود حفظ کرده بودند) . @qajarnameh
Show all...
👍 41👎 9
Choose a Different Plan

Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.