『 هرماس 』

-دختره باید برات وارث بیاره...!!! مرد نگاهی به مادرش انداخت. -ولی اون هنوز بچس گوهربانو... زن عصایش را روی زمین کوبید. -همین امشب میبریش حجله و نطفتو توی شکمش میکاری...!!! مرد دستی توی موهاش برد. -اما این صیغه صوریه...!!! زن تیز نگاهش کرد. -تو نبریش میگم برادرت باهاش بخوابه...!!! https://t.me/+Q8bMRXCNSLQ1ZGNk https://t.me/+Q8bMRXCNSLQ1ZGNk

سرنگ و محکم تو گردن دخترک فرو کرد و دست رو دهنش فشرد که جیغش خفه شد کنار گوشش نیشخند زد _اگر جیغ جیغ کنی بقیه دیوونه ها هم میان جرت میدن بچه... اگر دلت نمیخواد زیر سیصد تا روانی جون بدی خفه بمون...⛓🔞🔥 https://t.me/+cJf6DwKIFyQzZGFk تو تیمارستان دختر پرورشگاهی و جر میده...💔❌🔥🔞🔞🔞

😮😲 مدارس سراسر کشور دوشنبه ۲ مهرماه بازگشایی میشوند✔️ ◀️ مشاهده خبر و علت تعطیلی

خاص ترین اکسسوریای سنگی مال اینجاست. . .😂💎💎

انواع کریستالای دکوری واسه اتاق و اکسسوریای پینترستیمو ازینجا میگیرم:))🥺🍄

-سینه هات مال خودتن...؟! دخترک با خجالت گفت: بله اقا...! مرد چشمانش برق زد و دستش روی بلوری های زنش کشید. -اخه تو نیم وجبی رو چه به همچین سینه های درشتی...؟! به مادرت رفتی...؟! دخترک سر به زیر شد. -نه اقا فقط من توی خونوادمون همچین سینه هایی دارم... جشمان مرد برق زد و دست روی سینت های لخت دخترک کشید -خوش به حال من... می دونستی ما مردا سینه های بزرگ دوست داریم...؟! -نه اقا...!!! مرد هر دوسینه دخترک را توی دستان بزرگ گرفت و بی هوا فشرد که جیغ دخترک هوا رفت... -جووون چه خوش دستن این لامصبا...! پس اول با سینه هات ارضام کن....! سپس زیپ شلوارش رو پایین کشید و.... 🔞🔥 https://t.me/+Q8bMRXCNSLQ1ZGNk #تمام‌ابشو‌میپاچه‌تو‌صورتش🔞

- برو توی این اتاق و لباس رو بپوش! با ترس نگاهش کردم و به خودم اشاره کردم! - من؟ پوزخند وحشتناکی زد و لباس دو تیکه را میان انگشتانش بالا و پایین کرد. - نه پس من برم ست مایو‌ی زنونه بپوشم؟ او می‌خواست ان دو تیکه را اگر نمی‌پوشیدی سنگین‌تر بودی را در تن من ببیند؟ تن من؟ صدایش را این‌بار نزدیک گوشم شنیدم و حرارت نفس‌هایش از روی مقنعه هم به گوشم می‌رسید. - اگه می‌خوای به عنوان طراح لباس عروس استخدام بشی، شرطش اینه، من باید لباسای خاصمو توی تنت ببینم و تاییدشون کنم، حالا هم برو این ست رو بپوش وگرنه قرارداد بی‌قرارداد!❌⚠️🔞 https://t.me/+gO-1U66cbWhkN2Jk https://t.me/+gO-1U66cbWhkN2Jk

- چرا به پوستم دست نمیزنی؟ دستمو گرفت و روی شکمش گذاشت. - بدت میاد؟ نگاهی به پوستش انداختم که از هم باز شده بود. - خب شما.‌‌..من می ترسم اخه شما... دستمو روی شکمش حرکت داد. - اژدهام؟ سرمو تکون دادم که چونمو گرفت. - توام الان اژدها میشی. لب هامو بوسید که درد بدی توی شکمم حس کردم و... https://t.me/+yB0--AaOoIs0NWVk https://t.me/+yB0--AaOoIs0NWVk ⛔️وکیل جوان گیر پادشاه اژدها میوفته و...

_نازان نامدار میشه خون بس این داستان.بیاریدش... خانمی دستمو کشید: _د بیا دیگه دختر... پارچه سفید هم همراهت بیار.اقا بفهمه دست خالی اومدی عصبی میشه. اشاره زد و همه بیرون رفتن. دستمال سفیدو از دستم قاپید و کنار گوشم لب زد: _ طاقتشو داری تا وقتی نور چشمم پیدا بشه زیرم دووم بیاری؟🔥 هیچ اعتراضی برای مردونگی رئیس اون قبیله جایز نبود. ناچار سرمو تکون دادم. لاله گوشمو به دندون گرفت و لب زد: _ رئیس قبیله تو تخت هم می‌تونه خشن باشه، پس به نفعته زود بلندش کنی...🔞 https://t.me/+Q8bMRXCNSLQ1ZGNk https://t.me/+Q8bMRXCNSLQ1ZGNk گیو ملکشاهی ،مردی متعصب که تا پیدا شدن برادر زادش ،ناموس نامداری رو گروگان میگیره...

- لای باسنم و یه نگاه می‌ندازی، حس می‌کنم سوخته! بدون اینکه به در نگاه کنم، خم شدم : قرمز شده پری؟ دست بزرگ و داغی روی سوراخش حس‌کردم.. - سوخته... برات پماد بزنم؟ هین کشیدم و خواستم کمر صاف کنم، اما جاوید اجازه نداد. - کجا کوچولو! مگه برای من باسن قمبل نکردی؟ - ج..جاوید اقا نمی دونستم شمایی! بدون توجه یه انگشتش و....🔥🔞 https://t.me/+LMmwSKr_mBQ1ZTU0 https://t.me/+LMmwSKr_mBQ1ZTU0 دختره مدتی خونه همسایه زندگی می‌کنه و یه شب پسر خونه لختی میبینتش و بعد اون هرشب به اتاقش میره و...💦😭⛔️

😮😧کلیه مدارس تهران و ۱۸ استان دیگر یکشنبه ۱ مهر به دستور استاندار مرکزی تعطیل شد ◀️ مشاهده لیست شهر های تعطیل 🔍