cookie

نحن نستخدم ملفات تعريف الارتباط لتحسين تجربة التصفح الخاصة بك. بالنقر على "قبول الكل"، أنت توافق على استخدام ملفات تعريف الارتباط.

avatar

علوم شناختی

این کانال پیرامون مباحث علوم شناختی و پیرامون علوم مربوط به مغز و ذهن می باشد. برای ارتباط با ادمین با @mmasiha1988 و تبلیغات با @adscognitive1 در ارتباط باشید.

إظهار المزيد
مشاركات الإعلانات
5 496
المشتركون
لا توجد بيانات24 ساعات
+47 أيام
+2830 أيام

جاري تحميل البيانات...

معدل نمو المشترك

جاري تحميل البيانات...

چت‌جی‌پی‌تی واقعاً چه می‌داند؟! گزارش دوم نیز از جان نوستا است که باز سخنان این دانشمند و نوآور حوزه‌ی تکنولوژی می‌تواند مورد توجه فیلسوفان باشد. پرسش فلسفی او این است که «ال.ال.ام‌ها از جمله چت‌جی‌پی‌تی واقعاً چه «می‌دانند»؟» خلاصه‌ی سخن او این است که ال.ال.ام‌ها از طریق استنتاج، پاسخ‌هایی عرضه می‎کنند که برای فهم سنتی از معرفت دردسرساز است. چه دردسری؟ به زعم نوستا خروجی‌های این سیستم مولدِ زبان، مرز بین درک انسان و تشخیص الگوی آماری را از بین می‌برند. تکنوآگاهیِ نوظهور (emergent techno-consciousness) معرفت‌شناسی سنتی را تغییر می‌دهد. این پاسخ نیازمند ایضاح است. نوستا توضیحات خود را عرضه می‌کند که ساده‌سازی‌شده‌ی اهم نکات او در قالبی جدید به شرح زیر است. سیستم‌هایی مانند چت‌جی‌پی‌تی، که به عنوان مولد‌های از پیش‌آموزش‌دیده، بر روی مقادیر انبوهی از متون آموزش داده شده‌اند، می‌توانند پاسخ‌های پیچیده و ظریفی را ایجاد کنند که اغلب بسیار انسانی‌اند. آیا درک و تولید بسیار انسان‌وار این سیستم‌ها دلیلی است که بگوییم این ماشین‌ها به شیوه‌ی انسان «می‌دانند» یا باید به این حد بسنده کنیم که این سیستم‌های مولد صرفاً استنتاج‌گراند؟ هر دو انتخاب مشکلاتی برای معرفت‌شناسی رایج که معرفت را باورصادق‌موجه می‌داند (نقدهای گتیه را نادیده بگیریم) ایجاد می‌کند. به باور نوستا این پرسش، اساس معرفت‌شناسی را هدف می‌گیرد و ما را به بازنگری در درک خود از معرفتِ انسانی نیز سوق می‌دهد. نوستا با تعریف سنتی معرفت به «باورِ صادقِ موجه» آغاز می‌کند. معرفت هر باوری نیست، بلکه باوری‌ست که باید صادق باشد و بتوانیم برای صدق آن نیز توجیهی عرضه کنیم. اما باور امری روان‌شناختی است و چت‌جی‌پی‌تی ذهنی ندارد که باوری داشته باشد و قرار باشد صادق و موجه نیز باشد. پس آیا این یک توهم انسانی‌ست که به این سیستم‌های مولد «دانستن» را نسبت می‌دهیم؟ انسان و چت‌جی‌پی‌تی هر دو واجد قابلیت تشخیص الگو هستند. پس چه فرقی است که تشخیص الگوی چت‌جی‌پی‌تی را فاقد قابلیت «دانستن» می‌دانیم؟ انسان‌ها به واسطه‌ی برخورداری از آگاهی به الگوهای تشخیص داده شده، با توجه به زمینه، معنا می‌بخشند و به فهم می‌رسند. اما چرا نتوانیم نوعی از آگاهی را به ال.ال.ام‌ها نسبت دهیم؟! مطابق فهم عرفی و به‌طور متعارف به هر سیستم پردازش‌کننده‌ای آگاهی نسبت نمی‌دهیم. ماشین حساب ساده را در نظر بگیرید. ورودی‌های آن ساده‌ترند و بدون تعامل با محیط، فقط به ازای دریافت برخی ورودی‌های مشخص (اعداد و اپراتورهای حساب) خروجی‌های ثابتی دارد، سیستم پردازش آن ساده است، (هرچند علی‌الاصول مصون از خطا نیست اما) عملاً اشتباه نمی‌کند، فاقد عنصر یادگیری است، و بر اساس اطلاعات جدید خود را به روزرسانی نمی‌کند و تکامل نمی‌یابد. و مهم‌تر از همه اینکه ماشین‌حساب معرفت جدیدی فراتر از اطلاعات ورودی تولید نمی‌کند. حالا یک ارگانیسم زنده مانند موش را به عنوان یک سیستم در نظر بگیریم. ورودی‌های آن بسیار پیچیده‌ترند و عکس تمامی آنچه را در مورد ماشین حساب گفتیم می‌توان به او نسبت داد. حالا با توجه به این خصوصیات ال.ال.ام به موش شبیه‌تر است یا به ماشین حساب؟ پاسخ موش است. اما اگر می‌توانیم به واسطه‌ی برخورداری از این ویژگی‌ها سطحی از آگاهی (آگاهی جانوری) را به موش نسبت دهیم چرا نوعی آگاهی را که نوستا تکنوآگاهی می‌نامد به ال.ال.ام نسبت ندهیم؟ و اگر موش واجد نوعی معرفت است چرا ال.ال.ام نباشد؟ پیشنهاد نوستا آن است که شاید معرفت‌شناسی باید خود را از چنبره‌ی تمرکز بر باور و توجیه خلاص کند و به جای آن بر دقت آماری و سودمندی تأکید کند. بخش نخست این پیشنهاد یادآور پیشنهاد پوپر است و بخش دوم یادآور پیشنهاد پراگماتیست‌ها که هر دو مبتنی بر نگاهی تکاملی به معرفت‌شناسی بوده است؛ که البته نوستا به این موارد اشاره‌ای ندارد. پیشنهاد دوم نوستا نیز قابل تأمل است. آگاهی در انسان به صورت ویژگی نوظهوری رخ داد که از اشکال ساده‌تر آغاز شد و به این درجه رسید. به نحو مشابه می‌توان نوعی ویژگی نوظهور را در پیچیدگی پردازش‌ها و به روزرسانی‌های ال.ال.ام‌ها در نظر گرفت. چه ضرورتی دارد که آگاهی ماشین مشابه آگاهی انسان باشد؟ به وضوح آگاهی انسان بدن‌مند است. اما با تغییر در نوع بدن‌مندی، ماشین نیز می‌تواند صاحب نوعی تکنوآگاهی شود. آیا در اینصورت نمی‌توان آن را واجد نوعی «تکنو-باور» نیز دانست [البته خود نوستا این اصطلاح را به کار نبرده] که در قالب معرفت‌شناسی رایجی که معرفت را باور صادق موجه می‌دانست از صدق و توجیه آن سخن گفت و نوعی دانستن هم به آن نسبت داد؟! در اینصورت دایره‌ی معرفت‌شناسی باید از حوزه‌ی انسانی فراتر رود. بخشی از این پیشنهاد را نیز می‌توان به پوپر نسبت داد، جایی‌که از معرفت در سگ سخن می‌گوید. تحلیلی تکاملی پیشنهاد نوستا در پست بعدی هادی صمدی @evophilosophy
إظهار الكل...
What Do LLMs Really "Know"?

LLMs blur the line between human knowledge and machine inference, hinting at a techno-consciousness that challenges the very nature of understanding and what it means to "know."

👍 2
فلسفه در جهانی یکسره در حال تغییر: هوش مصنوعی و تکامل شناخت در پست قبلی از اینکه فلسفه باید توجهش به موضوعات روز جلب شود سخنی گفته شد. در این پست، و در چند پست آینده، صرفاً به عنوان نمونه، به چند پژوهش و گزارش جدید در حوزه‌ی «هوش مصنوعی» اشاره می‌شود. اولین گزارش دعوی آن دارد که هوش مصنوعی در حال ایجاد یک جهش تکاملی است.  مدل‌های زبانی بزرگ (ال.ال.ام)، که مشهورترین آنها چت‌جی‌پی‌تی است، سامانه‌های هوش مصنوعی‌اند که می‌توانند با انسان مکالمه کنند (این مدل‌های "یادگیری ماشین" پیام ما را درک می‌کنند و پاسخی مشابه پاسخ انسان‌ها عرضه می‌کنند). دعوی افرادی مانند جان نوستا، که رئیس یکی از مهم‌ترین آزمایشگاه‌های هوش مصنوعی است که نقش اتاق‌فکر نوآوری در حوزه‌ی هوش‌ مصنوعی و شناخت را بازی می‌کند، این است که این ال.ال.ام‌ها (مدل‌های بزرگ زبانی) نقطه‌ی عطفی در عملکرد شناخت انسان‌اند و یک تعادل منقطع را در تکامل شناختی انسان نشان می‌دهند. به عقیده‌ی او این جهش سریع در تفکرِ مبتنی بر هوش مصنوعی فراتر از پیشرفت تدریجی فناوری‌های رایج است و شناخت انسان را تغییر می‌دهد. این ال.ال.ام‌ها تغییری ناگهانی را تسریع می‌کنند و بیانگر انفجاری تکاملی‌اند و حدود شناختی ممکن را بازتعریف می‌کنند. از یک منظر ال.ال.ام‌ها ابزار و تکنولوژی هستند و می‌توان با ابزارهای مفهومی موجود در نظریه‌ی تکامل فرایند تکامل آنها را شرح داد. این عملی است که در سیر تحول تکنولوژی‌ها ذیل مباحث تاریخ تکنولوژی با آن آشنایی داریم. برخی از انواع تاریخ تحول را می‌تواند تدریجی‌گرایانه توضیح داد و برخی انقلاب‌های تکنولوژیکی نیز با نظریه‌ی تعادل منقطع گولد بهتر قابل تبیین‌اند. اما این بحث به کنار. از منظری دیگر به جریان بنگریم. در پست قبلی دیدیم که تکنولوژی‌ها می‌توانند سرشت انسان، و از جمله شناخت او را دگرگون کنند. به عنوان نمونه تکنولوژی خط و نوشتن تغییرات بنیادین در معرفت بشر ایجاد کرد به نحوی که شناخت انسان از جهان طی ۵ هزار سال گذشته قابل قیاس با قبل از پیدایی خط نبوده است. با استفاده از تکنولوژی‌هایی مانند کتاب، حافظه‌ای که معرفت‌گزاره‌ای را نگهداری می‌کرد، برون‌سپاری شد. تکنولوژی‌ها عادات رفتاری ما را تغییر می‌دهند و از جمله‌ی آن عادات رفتاری برخی عادات مرتبط با شناخت است که در مباحث هم‌تکاملی ژن-فرهنگ مطالعه می‌شود. حال پرسش این است که مدل‌های زبانی بزرگ چگونه بر شناخت انسان، که تابعی از قابلیت‌های بدن‌مند و جای‌مند انسان‌ها، اثر می‌گذارند. دعوی نوستا آن است که این تغییری تدریجی از جنس تغییراتی که با اختراع خط ایجاد شد نیست بلکه تغییری جهشی است. در مستدل کردن این دعوی خود به این نکته اشاره دارد که به خلاف تصور رایج، مدل‌های زبانی بزرگ از جنس ابزار نیستند بلکه از جنس الگوهای تفکر‌اند. همانطور که بلندگو می‌تواند صدای ما را تقویت کند، این مدل‌های بزرگ زبانی با افزایش ظرفیت انسان در کاوش، تکرار، و تأمل، به تقویت تفکر انسان می‌انجامند. پرسش‌های فلسفی پرسش نوستا این است همانطور که وارد این حوزه‌ی تفکری جدید می‌شویم، واضح است که ال.ال.ام‌ها بسیار فراتر از پیشرفت‌های تکنولوژیکی قبلی هستند زیرا تسهیل‌کننده‌ی "عصر شناختی" جدیدی‌اند. وارد دورانی شده‌ایم با مشارکت بی‌سابقه‌ای بین انسان و ماشین؛ جایی که ذهن ما دیگر محدود به محدودیت‌های سنتی نیست. چشم‌انداز شناختی در حال تغییرات اساس‌ست. در چنین شرایطی، به‌خلاف نگاه سنتی در تکامل، پرسش این نیست که آیا ما با این واقعیت جدید سازگار خواهیم شد یا خیر، بلکه این است که چگونه از قابلیت عظیم ال.ال.ام‌ها برای شکل دادن به آینده‌ی تفکر بشری استفاده می‌کنیم. نوستا به عنوان کسی که در بطن این تغییرات نقش دارد نمی‌تواند نگرانی‌های خود را پنهان کند (که البته این نگرانی فلسفه باید باشد) و می‌گوید با این گسترش شناختی، گسترش مسئولیت نیز به وجود می‌آید. پیامدهای اخلاقی، از نگرانی‌های حفظ حریم خصوصی گرفته تا سوگیری‌های احتمالی را نمی‌توان نادیده گرفت. قدرت این مدل‌ها مستلزم سطحی از حکمرانی است تا اطمینان حاصل شود که توانایی آنها به گونه‌ای به کار گرفته می‌شود که به نفع بشریت باشد، بدون اینکه خطرات جدیدی ایجاد کند.  تکنولوژی‌ها به ازاء فایده‌هایی که دارند گاه محصولات فرعی ناخواسته‌ای نیز دارند. اتومبیل فقط سرعت رفت‌وآمد را تسهیل نکرد؛ جو زمین را نیز آلوده کرد. لامپ‌ها شهرها را روشن کردند اما بی‌خوابی را هم به ارمغان آوردند. در جهان امروز خرید دیجیتال، استفاده از ماشین حساب، و استفاده از حافظه‌ی گوشی برای به خاطر سپردن شماره تلفن‌ها به ضعیف شدن توانایی‌های ریاضیاتی بسیاری از ما انجامیده است. ال.ال.ام‌ها به ازاء گسترش شناخت چه هزینه‌هایی برای‌مان دارند؟ به ویژه که پژوهش نشان می‌دهد این افزایش شناخت با افزایش فهم همراه نیست. هادی صمدی @evophilosophy
إظهار الكل...
Punctuated Equilibrium: An Evolutionary Leap Driven by AI

LLMs represent a punctuated equilibrium in human evolution, a sudden leap in cognitive capability, transforming thought, creativity, and decision-making in ways once unimaginable.

#معرفی_پکیج_زبان_تخصصی_علوم_شناختی_و_روانشناسی ✅ تعریف "یک منبع مناسب برای کنکور" چیست؟📚 به کتابی منبع گفته میشه که بیشترین تطابق را با سوالات یک درسی مشخص داشته باشه. ❓ اما درس زبان منبع چیه؟ درس زبان منبع نداره 👈🏻 تصور کنید یک شخصیت خیالی به نام "خانم محمدی" 👩🏻‍🏫 طراح سوالات کنکور زبان ارشد هست. ایشون متون را از کجا میاره؟ خانم محمدی با استفاده از کلیدواژه‌های علوم شناختی به جستجو در منابع اینترنتی می‌‌پردازه. بعد در منابعی که پیدا می‌شه چند متن انتخاب می‌کنه. این متون معمولاً از (1) مقالات علمی، (2) کتبِ دانشگاهی، (3) سایت‌های علمی و (4) گاهی متون آیلتس و تافل هستند بنابراین متونی که انتخاب می‌شن، کاملاً رندوم هستند 🎲. 🏆 پکیج زبان تخصصی یاورزاده با استفاده از روش‌های علمی مبتنی بر شواهد و تحلیل‌های آماری، به گونه‌ای طراحی شده که بالاترین پوشش را داشته باشه هرقدر هم متن تصادفی از هرجایی باشه. در تمامی 3 سال کنکور گذشته علوم شناختی در سوالات درک مطلب تنها 25 کلمه در کنکور بوده که در پکیج وجود نداشته و این بالاترین درصد تطابق با کنکور هست. حتی بالاتر از گلدشتاین که منبع خوبی برای متن‌خوانی هست اما منبع کنکور نیست ❌ 🧑🏻‍💻 پکیج صفر تا صد زبان تخصصی یاورزاده ده‌ها ویژگی و آیتم دیگر هم داره: - آموزش همه 14 نوع تیپ سوالی رایج در کنکور - 40 ساعت فیلم آموزشی - آموزش متن‌خوانی - آموزش گرامرهای متن‌خوانی -تکنیک‌های پاسخگویی به سوالات - آزمون آزمایشی زبان ماهیانه و غیره. ⏳جهت مشاوره و تهیه کتاب با اکانت زیر در ارتباط باشید ◀️ @Zaban_psych_poshtibani ✅✅✅ نمونه و توضیحات بیشتر 👈👈👈 https://t.me/PsyEngAcademy/836
إظهار الكل...
آکادمی زبان روانشناسی

😦⭕️این یک کتاب کمک آموزشی نیست، #منبع_اصلی_زبان_ارشد_روانشناسی است 🥇پکیج صفر تا صد زبان تخصصی روانشناسی، علوم شناختی، مشاوره و علوم‌تربیتی (ویرایش 1403) همیشه درباره منابع زبان سردرگم بوده‌اید؟! بالاخره باید کدام کتاب تهیه کنم؟! لیندا لیل یا سید محمدی یا طالب‌زاده؟! باید کلاس کدام استاد شرکت کنم؟ً! باید زبان را به چه شیوه‌ای مطالعه کنم؟! این پکیج با جمع‌بندی #تمام_کتاب‌ها و #کلاس‌ها، تمامی واژگان مورد نیاز شما، تمامی گرامر‌های مورد نیاز شما، تمامی تکنیک‌ها و مهارت‌های مورد نیاز شما و متون استاندارد برای متن‌خوانی با بیشترین بازده ➕0️⃣4️⃣ ساعت ویدئو آموزشی که یادگیری مطالب را بسیار ساده خواهد کرد و به تمامی نیاز‌های شما برای زبان تخصصی پاسخ خواهد داد. 1️⃣پوشش تضمینی و صددرصد تمام مطالب زبان تخصصی 2️⃣برای داوطلبان روانشناسی (وزارت علوم)، علوم شناختی، علوم تربیتی و مشاوره 3️⃣ارسال رایگان به سراسر کشور 4️⃣امکان بررسی دقیق قبل از خرید (از پوشش 100 درصدی کتاب مطمئن شوید) 5️⃣بدون نیاز به هزینه اضافه برای خرید کتاب دیگر 6️⃣8مرحله آزمون آزمایشی آنلاین و جلسه پرسش‌و پاسخ 7️⃣مورد تایید مشاوران و رتبه‌های برتر به‌عنوان…

👍 6
‎⁨نمونه پکیج⁩.pdf1.84 MB
✅ تبلیغات
إظهار الكل...
Photo unavailableShow in Telegram
پژوهشکده‌ علوم شناختی پژوهشگاه دانش‌های بنیادی با همکاری انجمن فیزیولوژی و فارماکولوژی ایران، کارگاه یک روزه‌ای با عنوان «آشنایی با تصویربرداری DTI و اتصالات ساختاری» برگزار می‌نماید. مدرس: دکتر فرزانه کیوان فرد تاریخ و زمان برگزاری: یکشنبه ۲۵ شهریور - ساعت ۹:۰۰ الی ۱۲:۰۰ محل برگزاری: پژوهشگاه دانش‌های بنیادی، پژوهشکده‌ علوم شناختی (بزرگراه ارتش) علاقه‌مندان به ثبت نام می‌توانند با آقای بابک فیضی‌فر ([email protected])  تماس بگیرند.
إظهار الكل...
👍 1
خبر: هوش مصنوعی می‌تواند اتیسم را در سنین پایین تشخیص دهد.   هوش مصنوعی از طریق یادگیری ماشین توانسته است در نوزادان زیر ۲ سال با ۸۰ درصد دقت اتیسم را شناسایی کند. میانگین سن تشخیص و مداخلات حدود ۵ سال، و درحالات بهتر حدود ۲ سال است. زمان تشخیص هرچه زودتر باشد امکان مداخلات زودهنگام، که موفق‌تر و کم‌دردسرتر هستند، بیشتر است. هوش مصنوعی با اطلاعات پزشکی و زمینه‌ای متعارفی که از عموم کودکان قابل دسترس است، تشخیص خود را انجام داده و بنابراین امکان بهره بردن از آن در بسیاری از نقاط جهان وجود دارد. این تشخیص زودهنگام از آنجا مهم است که در مواردی که تشخیص و مداخلات زودهنگام انجام شود گاه «نرخ موفقیت» تا حدی است که فرد در بزرگسالی دیگر تشخیص اتیسم نمی‌گیرد. گفت‌وگو پس از شنیدن این خبر گفت‌وگویی بین دو فرد «الف» و «ب» انجام شده که بخشی از آن را ببینیم: الف: بسیار عالی‌ست. این باعث می‌شود که از تعداد افراد دارای اتیسم کاسته شود. ب: مطمئن نیستم چندان خبر خوبی باشد. برخی از بزرگ‌ترین انسان‌های تاریخ در طیف اتیسم قرار داشته‌اند، از دانشمندان بزرگ تا هنرمندان و فیلسوفان. بدون آنها جهانی کسل‌کننده را شاهد خواهیم بود. الف: اما به استیصال والدینی توجه کنیم که فرزندان آنها با برخی از اشکال شدید اتیسم مواجه‌اند به نحوی‌ که زندگی کل خانواده مختل شده است. لحظه‌ای خودت را جای آنها بگذار! ب: این داستان با اتیسم آغاز نشده و به آن نیز ختم نمی‌شود. باید قدری از بالاتر به موضوع نگاه کنی. روند به‌هنجارسازی به حذف تمامی انسان‌هایی می‌انجامد که با انسان میانگین، و بنابراین پیش‌بینی‌پذیر و قابل‌کنترل توسط صاحبان قدرت فاصله دارند. این همان فرایندی است که مشغول بهنجار کردن وزن انسان‌ها نیز هست. حتی مشغول یکسان‌سازی چهره‌های مردم از طریق جراحی‌های زیبایی است. الف: صبر کن! آیا قبول نداری که انسان‌ها با وزن میانگین سالم‌تر از افراد بسیار چاق یا بسیار لاغرند؟ و اگر مردم از عمل جراحی زیبایی لذت می‌برند چرا باید مانع آن شد؟! اگر واقعاً صاحبان قدرت‌، آنگونه که می‌گویی، درصدد یکسان‌سازی ما باشند اما این یکسان‌سازی در جهت بهزیستی بیشتر انسان باشد، چه اشکالی دارد؟! اگر مثلأ دولت‌ها کمک کنند که انسان‌هایی که به سبب برخی معلولیت‌‌های شدید تا آخر عمر به دیگری وابسته‌اند، در دوران ابتدای بارداری، شناسایی و حذف شوند چرا کار بدی کرده‌اند؟! این کار نه تنها در جهت حفظ کرامت انسانی است بلکه بر به‌زیستی خانواده و جامعه‌ای که مجبور به پرداخت هزینه‌های نگهداری چنین فردی است می‌افزاید. می‌بینی! وقتی از منظر کلانی که مرا دعوت به نگریستن از آن کردی نگاه کنیم شرایط به نفع رویکرد من است نه تو! ب: مشکل آنجاست که این نگاه کلان‌نگری که اکنون اتخاذ کردی به اندازه‌ی کافی کلان‌نگر نبود؛ و عنصر زمان را هم در نظر نگرفتی! تنوع موتور محرک تکامل است. یکسان‌سازی انسان‌ها راه را بر تکامل اجتماعی می‌بندد. جهانی را که در آن تمامی انسان‌ها به نحوی افراطی همسان‌سازی شوند کمتر کسی می‌پسندد. افزایشِ تنوع نه فقط موتور محرک تکامل است بلکه جهان انسان‌های متحدالشکل کسل‌کننده و فاقد شورمندی‌ست. الف: چرا باید هزینه‌ی ایجاد شورمندی یک جامعه در آینده را یک فرد یا خانواده‌ی او در حال حاضر بپردازند؟! ب: من هم در مقابل می‌توانم بگویم چرا باید هزینه‌ی کاهش نارضایتی یک فرد یا خانواده‌ی او را کلیت جامعه‌ی انسانی در درازمدت بپردازد؟! نگاه شما تعارض بزرگی هم در دل خود دارد. اگر همان مخترعانی که انسان‌هایی با خلاقیت‌های نامتعارف، از جمله برخی افراد دارای اتیسم، نبودند راه‌حل‌های جالبی که امروزه خواهان اعمال آنها هستید نیز وجود نداشت! قابلیت حل مسأله در جهانی یکدست کمتر است. نظر شما چیست؟ این گفت‌وگو را می‌توان ادامه داد و احتمالاً خواننده بر حسب اینکه طرفدار الف یا ب باشد آن را به نحوی ادامه می‌دهد تا مواجهه‌ی شهودی اولیه‌ی خود در این مورد را خردپذیر بِنماید. بعلاوه اگر فرد خود درگیر مسأله باشد از منظر تجربه‌‌ی زیسته به وجوه اگزیستانسی ازموضوع دسترسی دارد که دیگران فاقد آن هستند. اما درعوض شاید نوع استدلال او نتواند قابلیت کاربست عمومی بیابد زیرا معطوف به موردی خاص است. عکس این حالت برای کسی است که شخصاً با مسأله مواجه نیست زیرا می‌تواند ازمنظر بیرونی به مسأله بنگرد اما احتمالا درک دقیقی از موضوع ندارد. قبل از ادامه، قدری در این مورد تأمل کنید. توجه کنید که اتیسم صرفا به عنوان نمونه معرفی شد. سپس میان پنج گزینه‌ی زیر یکی را انتخاب کنید و در نظرسنجی شرکت کنید: یک. کاملاً طرفدار رویکرد الف هستم. دو. کاملاً طرفدار رویکرد ب هستم. سه. تا حدی، اما نه کاملاً، طرفدار رویکرد الف هستم. چهار. تا حدی، اما نه کاملاً، طرفدار رویکرد ب هستم. پنج. احتمالاً می‌توان راهکاری بینابینی پیدا کرد. هادی صمدی @evophilosophy
إظهار الكل...
New AI Tool Detects Autism Early in Toddlers

AI machine learning can predict Autism Spectrum Disorder (ASD) risk in children under 24 months old with nearly 80% accuracy.

👍 1
معلولیت‌هایی که ما را انسان می‌کنند احتمالاً بدون دنبال کردن حرفه‌ای اخبار ورزشی نیز خبر موفقیت تیرانداز آمریکایی را در مسابقات پاراالمپیک تیراندازی‌باکمان شنیده‌اید و صحنه‌ی تیراندازی او را دیده‌اید: یکی از زیباترین و تأثیرگذارترین لحظه‌های تاریخ المپیک. فردی بدون دو دست، که برخورداری از آن بدیهی‌ترین پیش‌نیاز ورود به این ورزش است قهرمان پاراالمپیک شد! چرا این صحنه تا این حد تأثیرگذار است؟ زیرا تصویر ذهنی ما را از پیش‌نیاز موفقیت می‌شکند. تا همینجا کافی است که دیدن چندباره‌ی صحنه را از دست ندهیم. علاوه بر آن نمایشی بی‌نظیر بود از حدود توانایی‌های انسان. وجوه اگزیستانسیالیستی این صحنه به کنار؛ ساعت‌ها می‌شود درباره‌اش سخن گفت. صِرف شرکت قهرمانان پاراالمپیک برای همه‌ی انسان‌ها، و نه صرفاً معلولان، درس‌آموز است. زیرا این افراد مثال اعلای انسان‌هایی هستند که ناتوانی را به «دگرتوانی» تبدیل کرده‌اند. اما اجازه دهید به همین بهانه نگاهی تکاملی نیز به همین موضوع داشته باشیم تا ببینیم چرا وجوه اگزیستانسیالیستی این موضوع تا این حد برجسته است. مطابق فرضیه‌ای به نام «میمون آسیب‌پذیر»، گونه‌ی انسان برآمده از نیاکانی‌ست که چندین مورد ناتوانی را به دگرتوانی تبدیل کردند. کافی‌ست به بزرگی نسبت سر به جثه در انسان نگاه، و آن را با شامپانزه مقایسه کنیم تا نه فقط به شکل کاریکاتورگونه‌ی انسان، بلکه به نقاط ضعف آن نیز پی ببریم. سر بزرگ و سنگین و جمجمه‌ی نازکِ انسان، از علل اصلی مرگ و میر در سوانح است. راست‌قامتی ما نیز نقص دیگری بود که کمردردهایِ گه‌گاهیِ آن، هنوز انسان مدرن را رها نمی‌کند. ضعف فک در انسان نیز محصول یک نقص ژنتیکی دیگر بود. اما نیاکان ما تمامی این ضعف‌ها را به فرصتی برای ادامه‌ی زندگی تبدیل کردند و از عموزاده‌های توانمند خود به نحوی پیشی گرفتند که کل کره‌ی زمین را تسخیر کردند. سر بزرگ را در تفکر به کار گرفتند، راست‌قامتی را برای دویدن، و فک ضعیف را برای آشپزی و متعاقب آن‌ کوچک کردن دستگاه گوارش. گونه‌ای که برای زیستن در آفریقا سازگاری یافته بود همپای جانوران قطبی، قطب‌های سردِ زمین را فتح کرد و حتی پا بر ماه نیز گذاشت. انسان یگانه موجودی بود که به نحوی مکرر و در چندین نوبت نقاط ضعف را به نقاط قدرت بدل می‌کرد. شاید به همین دلیل است که کماکان با دیدن صحنه‌های موفقیتی از جنس موفقیت ورزشکاران پاراالمپیک لذت می‌بریم. از منظر تکاملی برتر خواندن یک موجود بر موجودات دیگر بی‌معناست. تمامی موجوداتِ زنده‌ای که امروز روی کره‌ی زمین زیست می‌کنند به یک معنایِ واحد سرشاخه‌های درخت تکامل‌اند و داروین نیز می‌گفت برتر خواندن یکی و پست‌تر نامیدن دیگری یاوه است. تا به اینجا درست. اما خود داروین هم متوجه تفاوت‌های ماهوی انسان با دیگر جانوران شده بود و دراین‌باره سخن می‌گفت. هر گونه‌ای ویژگی‌های خاصی دارد منحصر به همان گونه؛ و ویژگی خاصی در انسان وجود دارد که نمونه‌اش را در دیگر جانوران نمی‌توان یافت. ویلیام جیمز نام آن را قابلیت بازنگری در عادات نامید. فراعادتی که عادت به تغییر در عادات دارد. این همان چیزی است که به توانایی‌های انسان‌ها تنوع می‌بخشد و آنها را از شامپانزه‌ها متمایز می‌کند. کسی که دست ندارد عادت رفتاری متفاوت از انسان‌هایی دارد که واجد دست‌اند. اما همین انسان می‌تواند چنان در عادات زندگی روزمره‌ی خود تغییر ایجاد کند و روندهای عادتی جدیدی بیافریند که بتواند از انسان‌هایی که دست دارند نیز بهتر از تیروکمان بهره گیرد. آزادی طبیعی روسو جالب است بدانیم ژان ژاک روسو، قبل از پیدایی نظریه‌ی تکامل علمی توسط لامارک و داروین، در روند تکاملی فلسفی که برای انسان تصور می‌کرد به همین قابلیت اشاره داشت. روسو تفاوت بارز انسان و اورانگ‌اوتان را در قابلیت «آزادی طبیعی» در انسان می‌دید: قابلیت فرارفتن از جبر غرایز. یعنی مشابه همان چیزی که جیمز آن را فراعادت بازبینی در عادات نامید. اگزیستانسیالیست‌ها نیز به این قابلیت انسانی توجه خاصی داشته‌اند. دست نداری؟ کافی است اراده کنی تا کارهایی را انجام دهی که کمتر کسی با دست توانایی آن را داشته باشد. انسان‌هایی بدون دست که با دهان نقاشی می‌کنند، یا راکت را به دندان گرفته و تنیس روی‌میز بازی می‌کنند نمونه‌های اعلایی هستند که حدود فرارفتن انسان از جبر زیستی‌ را تجسم واقعی بخشیده‌اند. و در این بین، مواردی چنان استثنایی پیدا می‌شوند که این حد فرارفتن را تا جایی ارتقا می‌دهند که قهرمان تیروکمان پاراالمپیک نیز می‌شوند. انسان‌هایی که در تاریخ نام آنها برجسته شده گاه از همین دسته‌ی انسان‌های نامتعارف بوده‌اند. از نیوتن و اینشتاین، تا میکل‌آنژ و بتهوون انسان‌هایی کاملاً به‌هنجار نبودند. این واقعیت پرسش‌های مهمی را در باب معلولیت پیش می‌نهد که در پست‌های بعدی به آنها اشاره می‌شود. هادی صمدی @evophilosophy
إظهار الكل...
Paris 2024 Paralympics Team USA’s Matt Stutzman, the armless archer, wins gold setting a new Paralympic record

Team USA’s Matt Stutzman shoots the arrows of his life to win gold, setting a new Paralympic record of 149 at the Paris 2024 Paralympics twelve years after first winning silver

👍 5
Repost from سیناپس
🔈 دوره مهارتی تربیت کارشناس ارزیابی و ارتقا توانمندی های شناختی گروه علمی سیناپس با همکاری کلینیک آتیه درخشان ذهن برگزار می‌کند: شروع دوره: 🔴۲۳ مرداد ✨ مدت دوره: ۶۰ ساعت ظرفیت : ۲۵ نفر 🟡بخش اصول و مبانی آفلاین و بخش کارورزی حضوری 🔗 برای مشاهده سرفصل‌ها و ثبت نام كليک كنيد. 🏷 برای دریافت اطلاعات بیشتر به آیدی تلگرام زیر پیام دهید: @Synapse_Admin1 #گروه_علمی_سیناپس 📷 http://instagram.com/synapse_media ✈️ @synapsemedia
إظهار الكل...
✅ تبلیغات
إظهار الكل...
اختر خطة مختلفة

تسمح خطتك الحالية بتحليلات لما لا يزيد عن 5 قنوات. للحصول على المزيد، يُرجى اختيار خطة مختلفة.